بریدههایی از کتاب ذهن فریبکار شما
۳٫۶
(۴۰)
- سوگیری تأییدی یکی از تأثیرگذارترین سوگیریها در تفکر ماست، به همین دلیل شناخت جامع آن اهمیت زیادی دارد. در این سوگیری، تمایل داریم اطلاعات و رویدادهایی را بپذیریم که تأییدکنندهٔ باورهای ما باشد و آنها را به دلخواه ما تفسیر کند.
- برای مثال، تفسیر یک پژوهش علمی را در نظر بگیرید. اگر نتیجهٔ پژوهش چیزی باشد که با آن موافقیم، آن را در مقام پژوهشی قوی و معتبر میپذیریم. ولی اگر نتیجهٔ پژوهش چیزی باشد که مطابق میل ما نیست، با دقت بیشتری به دنبال خطاهای بالقوه در پژوهش میگردیم تا راهی برای رد نتیجهٔ آن پیدا کنیم. در واقع ما وقت و تلاش زیادی صرف یافتن دلایلی برای توجیه و دلیلتراشی برای دادههایی میکنیم که دلخواه ما نیستند.
Sajjad
یکی دیگر از مغالطههای منطقی متداول، دوگانگی کاذب یا انتخاب کاذب است. این مغالطه نتیجهٔ کاهشِ تصنعی یا نابجای تعداد برآیندها یا احتمالاتِ ممکن به فقط دو برآیند و بعد انتخاب کاذب بین این دو حالت باقیمانده است. به این صورت که بگوییم اگر A نیست پس جواب باید B باشد، در صورتی که با چنین کاری در واقع احتمال C یا حتی D را نادیده میگیریم. آفرینشگراها اغلب به این استدلال متوسل میشوند که اگر ما تکامل نیافته باشیم پس باید خلق شده باشیم؛ طوری که انگار با انکار تکامل، تنها گزینهٔ باقیمانده آفرینش است.
Sajjad
- یکی از مغالطههای منطقی زیانبار که اغلب در تبلیغ باورهای فراهنجار یا ماورای طبیعی از آن استفاده میشود، «توسل به جهل» است. در این مغالطه از فقدان شواهد یا دانش چنان استفاده میشود که انگار استدلالی ایجابی برای اثبات یک نتیجهٔ خاص است.
- مثلاً این مغالطه که چون نمیتوان ماهیت و منبع نوری را در آسمان تشخیص داد پس این نور ناشناخته حتماً یک بشقابپرنده است. در واقع آنچه میدانیم این است که نمیتوانیم شیء نورانی را شناسایی کنیم؛ ولی اگر به جای اینکه فقط نتیجه بگیریم شیء مورد نظر ناشناخته است، استدلال کنیم که این شی حتماً چیزی است خاص و عجیب، مرتکب مغالطهٔ «توسل به جهل» شدهایم.
Sajjad
- مغالطهٔ منطقی تخطئه زمانی رخ میدهد که سعی کنید استدلالی را با حمله کردن به شخص استدلالکننده رد کنید نه پرداختن به خود استدلال. این مغالطه بهنوعی عکس مغالطهٔ توسل به مرجع است.
- مثلاً اگر در مقابل یک اجماع علمی موضع بگیریم و بگوییم «تصور اینکه میتوانیم نسبت به چیزی دانش داشته باشیم، متکبرانه است»، مرتکب مغالطهٔ تخطئه شدهایم. این مغالطه اغلب همراه با توسل به نخبهگرایی رخ میدهد: اینکه بگوییم چون مطرحکنندگان فلان ادعا متخصصان نخبه هستند، پس میتوان نظر آنها را قبول نکرد زیرا آنها آدمهای معمولی نیستند.
Sajjad
- یکی دیگر از مغالطههای منطقی، «برهان غایتانگارانه» است. شکل سلبی این مغالطه معمولاً به این صورت است که گفته میشود «یک ادعا نمیتواند درست باشد چون به پیامدهای ناگوار منجر میشود»؛ شکل ایجابی مغالطه به این صورت است که «چیزی درست است چون در خدمت یک هدف یا مقصود سازنده است».
Sajjad
مغالطهٔ توسل به مرجع نوعی مغالطهٔ منطقی است که معمولاً دلیل درستی یک نتیجه را صحه گذاشتن یک مرجع بر درستی آن میداند. شکل کلیتر مغالطه به این صورت است که نتیجهای را درست بدانیم چون شخص یا گروهِ مدعی این نتیجه، دارای خصایص مثبت یا تحسینبرانگیز است. برای مثال، جان میگوید این کار درست است و چون جان آدم خوبی است، بنابراین نتیجهای که میگیرد باید درست باشد.
- این مغالطه به نوعی با واگذاری اراده به یک رهبر کاریزماتیک هم ارتباط دارد. ما میل به سازگاری با گروههای اجتماعی یا پیروی از نوعی رهبر داریم، به همین دلیل گرایش داریم به افراد مشهور، مقامات، کارشناسان و متخصصان ـ افرادی که به نوعی ادعای مرجع بودن دارند ـ احترام بگذاریم.
Sajjad
- وقتی نتیجهای داریم که ناسازگار است ـ یعنی با واقعیتها سازگار نیست یا استدلال یا دادههای جدید در صحت آن تردید کرده ـ معمولاً تمایل داریم دادههای جدید را توجیه و این ناهماهنگی شناختی را برطرف کنیم. بعد از برطرف شدن این تعارض، مغز (با ترشح دوپامین) به ما پاداش میدهد.
- برای پرهیز از ناهماهنگی شناختی باید به جای نتیجه به روند توجه کنیم. به بیان دیگر، اگر خودمان را به یک نتیجه گره نزنیم، در صورت روبهرو شدن با دادههای جدیدی که اشتباه بودن نتیجه را نشان میدهند، دچار احساس ناسازگاری هیجانی نمیشویم.
Sajjad
- هدف از استدلال برای متفکر نقاد، پیروزی نیست؛ هرچند میل به پیروزی اغلب حالت پیشفرض رفتار ماست. ما معمولاً جانب یک طرف را میگیریم، همهٔ استدلالهایی را که فکر میکنیم میتواند از آن موضع دفاع کند کنار هم میگذاریم و به هر قیمت ممکن از آن دفاع میکنیم.
- ولی در تفکر نقاد رویکرد ما به استدلال، ارج نهادن به روند ارائهٔ استدلالها و رسیدن به نتایج است. یک متفکر نقاد وقتی با اطلاعات جدید یا یک استدلال بهتر مواجه میشود باید آماده و پذیرای تغییر هر نتیجهای باشد. بنابراین هدف از استدلال این است که بفهمیم چه نتایجی صحیح یا احتمال درستی آنها بیشتر است؛ نتایجی که منطق و شواهد بیشتری در تأیید آنها وجود دارد.
Sajjad
سندروم دست بیگانه: یک سندروم عصبشناختی که در آن بیمار احساس میکند یکی از اعضای بدنش، مثلاً دست وی، طوری عمل میکند که انگار دارای ارادهای مستقل است. این سندروم ناشی از وارد شدن آسیب به مسیرهای مغز است که تصمیم به حرکت را با حرکات واقعی مقایسه میکنند.
Sajjad
اگر به دلیلی، مثلاً سکتهٔ قلبی، اختلالی در این مدار به وجود بیاید دیگر حس نمیکنیم که مالک یا کنترلکنندهٔ دست و پای خود هستیم بلکه حس میکنیم که مثلاً دست ما به ارادهٔ خود حرکت میکند. پدیدهای که آن را سندروم دست بیگانه مینامند.
Sajjad
پاریدولیای بصری
- پدیدهٔ پاریدولیای بصری، تمایل به دیدن الگو در چیزهای تصادفی است. آشناترین مثال این پدیده، دیدن چهرهها، حیوانات یا اشیای آشنا در اشکال تصادفی ابرها است. ما میدانیم که این الگوها کاملاً تصادفی هستند، با این حال به نظرمان آشنا میرسند.
Sajjad
روانپریشی یا پسیکوز، به شرایط بیمارگونهای گفته میشود که مدول واقعیتسنجی غایب باشد یا بهدرستی کار نکند. به بیان دیگر در حالت پسیکوز، از توانایی ما برای قیاس و سنجیدن الگوهایی که میبینیم با واقعیت کاسته میشود. روانپریشی باعث میشود الگوهایی که میبینیم، حتی نامأنوسترین الگوها، بسیار واقعیتر و قانعکنندهتر از چیزی به نظر برسند که واقعاً هستند.
Sajjad
ما چنان در دیدن الگوها مهارت داریم که گاهی الگوهایی میبینیم که حتی وجود ندارند.
Sajjad
حافظهٔ انسان نقاط ضعف و عیبهای زیادی دارد. حافظه بیش از آنکه ثبت منفعلانه وقایع و رویدادها باشد برساختهای ذهنی است که از فیلتر باورهای ما میگذرد و به مرور زمان در معرض آلایش و تغییر شکل قرار میگیرد. حتی این امکان وجود دارد که خاطرهها درهمآمیخته یا کاملاً ساختگی باشند. بنابراین اعتماد بیچونوچرا به خاطرات سادهلوحانه است و باید قبولکنیم که در قبال محدودیتها و نقاط ضعف حافظه، واقعبین و فروتن باشیم. بدون تأیید بیرونی و عینی نمیتوانیم نسبت به دقت جزئیات خاطراتمان اطمینان داشته باشیم. تشخیص و اذعان به خطاپذیری حافظهٔ انسان، گام مهمی در مسیر تفکر نقاد است.
Sajjad
بخش قدامی مغز، به ما امکان میدهد با دیگران معاشرت کنیم، فعالیتهای خود را برنامهریزی کنیم یا دربارهٔ این که دیگران چه برداشتی از رفتار ما دارند فکر کنیم.
Sajjad
- تغییر رفتار افراد با توسل به استدلالهای منطقی کار چندان سادهای نیست زیرا رفتار آنها همواره بهشدت تحت تأثیر هیجانها و باورهایشان قرار دارد. به همین دلیل هدف قرار دادن هیجانهای افراد بسیار مؤثرتر خواهد بود.
Sajjad
ما همچنین میل به سادهسازی داریم، زیرا چیزها هرچه سادهتر باشند، بیشتر میتوانیم بر آنها کنترل داشته باشیم. به همین دلیل، تمایل داریم چیزهایی را که با آنها مواجه میشویم بیش از حد ساده کنیم.
- به همین دلیل دست به کلیشهسازی میزنیم چون به ما اجازه میدهد مجموعهای بسیار پیچیده از دادهها را در قالب یک قاعدهٔ ساده خلاصه کنیم. این کلیشهسازی میتواند سودمند و انطباقی باشد به این شرط که حواسمان باشد که این کلیشه صرفاً طرحی کلی یا نمودی سادهشده از واقعیتی بسیار پیچیدهتر است. باید توجه داشت که پذیرفتن روایتهای بیش از حد سادهشده از واقعیت به جای واقعیت، ممکن است به ساختارهای فکری متعصبانه منجر شود.
Sajjad
انسان موجودی است هیجانی، و این موضوع تأثیر زیادی بر نحوهٔ استدلال ما دارد.
Sajjad
وقتی باوری را میپذیرید به این فکر کنید که در صورت درستی این باور خاص، چه باور دیگری هم ناگزیر درست خواهد بود و اینکه آیا باور دوم معنی دارد و آیا این دو باور با یکدیگر سازگاری دارند یا نه. چنین روندی احیاناً روش مناسبی است برای تعیین میزان قابل قبول بودن یا احتمال درستی یک باور.
Sajjad
در نظر گرفتن تفکر به صورت یک روند و تمرکز بر این روند به جای هر نتیجهٔ خاصی، مفید خواهد بود. در واقع انسان وقتی به لحاظ هیجانی و عاطفی بر نتیجهای متمرکز میشود، در تحریف و توجیه واقعیتها و منطق بهمنظور سازگار کردن آنها با نتیجهٔ مطلوب خود مهارت زیادی به خرج میدهد. بهجای این، بهتر است بر روند متمرکز شویم و در مواجهه با هر نتیجهای انعطاف به خرج بدهیم.
Sajjad
حجم
۲۷۳٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۰۰ صفحه
حجم
۲۷۳٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۰۰ صفحه
قیمت:
۹۰,۰۰۰
۷۲,۰۰۰۲۰%
تومان