بریدههایی از کتاب جامعه شناسی خودمانی
۴٫۰
(۵۱)
منتقدینِ دیکتاتورها را خیلی نباید جدی گرفت؛ ابزار دیکتاتوری باید مورد حمله قرار بگیرد نه خود دیکتاتور.
farzanepoursoleiman
از همین جماعت است چه انتقادی دارید؟ میرزا علیاصغرخان اتابک با سه تا پادشاه قاجار در قبل و بعد از انقلاب مشروطیت کارکرد و در نزد هرسه صدراعظم بود. ببینید ترا به خدا کدام بندبازی میتواند به این راحتی بندبازی کند... وقتی ناصرالدین شاه در حرم عبدالعظیم ترور شد جنازهاش را با نمایش اینکه هنوز زنده است توی درشکه گذاشت و آورد کاخ سلطنتی و اول کارش این بود که این شعر را برای مظفرالدینشاهی که سالها منتظرالتخت بود فرستاد:
چرا خون نگریم؟ چرا خوش نخندم؟
که دریا فرو رفت و گوهر برآمد
ببنبید واقعاً خودمانیم شعر به قول امروزیها تبریک دارد، تسلیت دارد، خبر دارد، تثبیت شغل دارد، تملق دارد...
farzanepoursoleiman
«پای بند هیچیک از مکلّفات اخلاقی نیستند...جز پرکردن و اطفای شهوات مشئوم از زندگی چیزی نمیفهمند. دروغ میگویند فریب میدهند مانند خاکشیر به هر مزاجی میسازند در مقابل هر باری تسلیم میشوند و این کار را زبرو زرنگی میدانند. از خود رأی و اختیار زیادی ندارند امروز از یک چیز تعریف میکنند و فردا بالحن زنندهای همانچیز را تکذیب میکنند. مبالغه و خوشآمدگویی را بهجایی میرسانند که مقام فرشتگان را به یک نفر میدهند و لحظهای بعد همان شخص را مجسمه وقاحت و جانشین ابلیس میخوانند...»
احسان رضاپور
مثل یک قایق است در روی آب، با سوراخگیرهایی بهمراتب کمتر از سوراخها. چوب پنبهها را از این سوراخ برمیداری و جای دیگر فرو میکنی مشکل موضعیات را حل میکنی غافل از اینکه یک جای دیگر مشکل ایجاد کردهای.
علیمحمّد رفیعی
بهجرئت میتوانم بگویم اگر هر کدام ما در خلوت خودمان بنشینیم و لااقل سعی کنیم با خودمان امین باشیم و کارنامهٔ چندسال گذشتهٔ خودمان را بررسی کنیم، به این نتیجه خواهیم رسید که بخش بزرگی از ناملایماتی که به سرمان آمده و تحمل کردهایم، اعم از اجتماعی، مادی و روحی، ناشی از اشتباههای خودمان و در نتیجهٔ کجاندیشی و بیعقلی خودمان بوده است نه از اطرافیان یا اوضاع مملکتی و خلاصه آنچه خارج از حدود اختیارات و عملکرد خودمان میپنداریم. یعنی اگر این مغز بهموقع و خوب عمل میکرد کارنامهٔ ما امروز این نبود. این را واقعاً تصمیم بگیرید خودتان در مورد خودتان بررسی کنید.
kianasalamat75
اگر نخواهیم همه چیز را دوباره و چند باره تجربه کنیم باید تاریخ را جدیتر بگیریم. چه باور دارم بدون شناخت دیروز هرگز قادر نخواهیم بود امروز و فردای بهتری برای خود بسازیم.
kianasalamat75
سر خیابانی، با حالت یک کم سرگردان بایستید و از ده نفر رهگذر نشانی کوچهای را که در آن محل اصلاً وجود ندارد و خودتان اسم خلقالساعهای برای آن فرض کردهاید سؤال کنید. نتیجهاش را همان بهتر است برای خودتان نگاه دارید... از این ده نفر بهندرت دو یا سه نفر با استحکام میگوید نمیدانم. بقیه هرطور هست سعی خواهند کرد یک جوری کمک کنند.
ممکن است به من ایراد بگیرند که این از سر مهربانی خلقالله است نه احساس ارضا کردن خودشان
کاربر ۵۵۸۵۴۹۳
فکر میکنم یک علت جدی کمخوانی ایرانیها همین عدم تولید کتابهای ساده و بالنسبه مفید و کمَکی دانشافزا در مقابل تعداد قابلتوجهی از کتابهای بهزحمت علمی باشد.
هدی✌
«به یاد دارم سالها پیش از زبان شیرین مرحوم دکتر رضازاده شفق شنیدم که میگفتند: انتقاد ورزش ملی ایرانیهاست. هرکس صبح که از خواب برمیخیزد در یک صف طولانی از مردم قرار میگیرد و با باز کردن دستهای خود به دو طرف همهٔ کسانی را که پیش روی هستند مورد انتقاد قرار میدهد. غافل از این که عدهٔ زیادی پشت سر او ایستادهاند و با دست به او اشاره میکنند. اما متأسفانه باید بدانیم که این ورزش ملی جامعه را سالمتر نمیکند چون لبهٔ تیز عیبجویی هرگز متوجه خود انتقادکننده نمیشود و افزون بر این متأسفانه مردم انتقاد را جانشین اقدام به حساب میآورند... .»
هدی✌
ما ایرانیها بیش از حد دلباخته خودمان و صفات خوبمان هستیم
هدی✌
فکر میکنید که تنها با بیان دردهای جامعه مشکل حل میشود
هدی✌
به آنان که هرگز «حقیقت» را به پای «وجاهت» قربانی نکردند.
هدی✌
دولت هم هرکاری میکند مطمئن باشید از استعداد و پذیرش مردم نمیتواند خارج باشد. چه خواننده از این حرف خوشش بیاید و چه نیاید، من خودم را و مردم دور و برم را مقصر میدانم. حکومت در بدترین وضعش باز برخاسته از همین مردم است و حداقل نگاه داشته شده توسط همین مردم. میدانم این حرف برای بسیاری سنگین است ولی اگر دهها بار افراد متفکر، و مدیران جامعه را برگزینید و حکومت را به دستشان بدهید، تا بستر مناسبی برای رشد در عمیقترین لایههای اجتماعی فراهم نشود امکان بهبود وضع را لااقل من به سهم خودم نمیبینم.
احسان رضاپور
حالا باید چه کار کرد؟ از کجا شروع کرد؟ من هم مثل شما! لااقل نمیدانم از کجا شروع باید کرد. ولی باید همهمان کمک کنیم، هیچکس کنار نکشد؛ اصلاح سریع و تند را هم به فراموشی بسپارید.
" یک تکه تنهایی "
از دیگر خصلتهایمان کلینگری است... همه چیز بهصورت مطلق یا سفید است یا سیاه، یا خوبِ خوب است یا بدِ بد.
" یک تکه تنهایی "
یک نگاهی به دور بر خودمان بیندازید؛ یک ردهبندی سنی را میخواهم ارائه کنم که اگر تا بهحال روی آن کار نشده توصیه میکنم گروهی این همت را بکنند و روی اسامی هموطنان یک کمی کار کنند. ببینید! در صد بالایی از ثریاها و شهنازهای ما حدود پنجاه ساله هستند و اکثر خانمهایی که فرح نامیده شدهاند در حدود چهل و دو سه سال دارند. افراد با اسامی کورش و داریوش و خشایار و امثالهم اکثراً سالهای تولدشان مربوط به سالهای ۵۰ و ۵۱ است و هکذا عمارها و هداها و یاسرها حدوداً بیست و بیست و یکساله... و علت آنرا میگذارم خودتان بررسی کنید.
احسان رضاپور
بزرگواری میگفت: هر یک نفری که از دور و اطراف من وضع مالیاش خوب میشود، وضع اجتماعیاش خوب میشود، بلافاصله شادیاش را لااقل پس از خود و خانوادهاش من میکنم... و اضافه میکرد، چون حداقل خاصیت این موفقیت حتی اگر سهمی از آن مستقیماً به من نرسد این است که دیگر خیالم راحت است، از من پول قرض نخواهد کرد، یا به علت شرایط اجتماعی بهترش اگر به من کمکش نرسد دیگر نباید دلواپس بیچارگیهای خود و زن و بچهاش باشم... که این خودش آرامش کمی نیست.
" یک تکه تنهایی "
اگر عادت کنیم توقعاتمان را در حدی معقول نگاه داریم، آیا رنجشهایمان را کاهش و رضایتمندیهایمان را در زندگی افزایش نخواهیم داد.
" یک تکه تنهایی "
ابزار دیکتاتوری باید مورد حمله قرار بگیرد نه خود دیکتاتور.
" یک تکه تنهایی "
آن وقت وقتی تملق ملکهٔ آدمها شد، در چنین جامعهای کار در آخر به آنجا میرسد که اخلاق کمکم کمرنگ میشود، به بزن و بروها میگویند آدمهای دست و پادار؟! آدمهای زرنگ!! در محافل خصوصی نقل قانونشکنیهای روزمره تبدیل میشود به نقل یک شیرینکاری!!
" یک تکه تنهایی "
حجم
۱۲۹٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۶۴ صفحه
حجم
۱۲۹٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۶۴ صفحه
قیمت:
۵۰,۰۰۰
۴۰,۰۰۰۲۰%
تومان