بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب سقای آب و ادب | صفحه ۴ | طاقچه
کتاب سقای آب و ادب اثر سیدمهدی شجاعی

بریده‌هایی از کتاب سقای آب و ادب

امتیاز:
۴.۶از ۱۵۳ رأی
۴٫۶
(۱۵۳)
رؤیت رخسار حضرت ابوفاضل، بدون رؤیت صحنۀ کربلا و روز عاشورا ممکن نیست. و اساساً چنین رخساری در چنان زمان و مکانی دیدنی است. به عبارتی اگر کسی بخواهد محل تولد عباس را هم ببیند باید به کربلا رجوع کند. چرا که کربلا و عاشورا برای حضرت عباس، مرحلۀ پایان نیست، نقطۀ آغاز است، بام پرواز است. چنین نیست که زندگی عباس در کربلا به پایان برسد. زندگی عباس، از کربلا آغاز می‌شود.
m.salehi77
اکنون و از ساعتی پیش تاکنون، هر کودکی که می‌گوید: آب، سکینه می‌گوید: عمو. و آنقدر مفهوم آب و عمو به هم گره خورده است که بچّه‌ها به تدریج تشنگی را با گفتن عمو، اظهار می‌کنند.
sin.mim.87
این تماماً حضور شماست که در جان من و جامۀ تن، خانه کرده است. هم شاید از این رو بود که مادر مهربانی و صدیقۀ آسمانی. صدا می‌زد: پسرم! پارۀ تنم! ـ نگران مادرمان ام‌ّالبنینم که با شنیدن خبر، به کجا خواهد رسید؟! ـ مطمئنم که از شوق و شعف،‌ سر بر آسمان خواهد سایید، از این شرف که عباسش سر بر آستان حسین ساییده است.
حسن
امّا عباس، فقط به این دلیل که از کشتگان راه خداست، زنده نیست. ادامه حیات عباس، به اعتبار شناسنامه شهادت نیست. ادامه حیات عباس، به اتصال وجه ربوبی است. کلُّ مَنْ عَلَیها فان. وَ یبْقی وَجْهُ رَبِّک ذُوالْجَلالِ وَ الاکرامِ. عباس به این دلیل، همواره زنده و آگاه است که تار و پود وجودش از جنس وجه‌الله است.
zahra ak
مردم اگر اهل تأمل، اهل تفکر، اهل سؤال، اهل جستجو و اهل عطش بودند به این حقیقت می‌رسیدند که خداوند حکیم و کریم، جواب را پیش از سؤال، آب را پیش از عطش و عباس را پیش از ادب، آفریده است. و می‌فهمیدند که اگر به مفهوم عطش دست پیدا کنند، دستهای عباس را پیوسته در کار سقایت می‌بینند.
zahra ak
مگر نه تو پروردگار عالمینی!؟ مگر نه تو خالق و رازق هر چه موجود در آسمانها و زمینی!؟ مگر تو روزی‌ات را فقط به عارفانت می‌دهی!؟ یا فقط به درخواست‌کنندگان و رجوع‌کنندگان به آستانت!؟ مگر آنان که به تو پشت کرده‌اند، منبع و مرجع دیگری برای ارتزاق دارند؟ مگر آنان که معصیت تو را می‌کنند روزی از دست خدای دیگری می‌گیرند؟
zahra ak
خدای مهربانم! من خوب می‌دانم که در پیشگاه تو فقیرترینم! و اگر پیامبر رحمتم، مهربانی تو را نمایندگی می‌کنم. پس، از تو رخصت می‌خواهم که تا دستگیری و رستگاری تمامی امّتم، از پای ننشینم. اگر شده تمامی دارایی‌ام را ـ که خود مرهون لطف توست ـ به پای آمدنشان بریزم. حتی اگر شده جانم را فدای هدایتشان کنم.
zahra ak
دست راست را از خدا گرفته‌ام برای حمایت از حسین. حسینی که دین و آیین من است. دادن دست در راه حسین که کاری نیست. هزار جان فدای حسین. نه من از زنان مصر کمترم که به دیدن جمال یوسف، دست از ترنج بازنشناختند، نه یوسف از حسین من زیباتر و شکوهمندتر است. یوسف، جلوه‌ای از جمال حسین من است. حسین من، یوسف‌آفرین جهان است. حسین من به یک نگاه، جهان را یوسفستان می‌کند.
zahra ak
عباس من! دستهایت کو!؟ ـ به شوق دیدار شما، دست و پا گم کرده‌ام.
zahra ak
در این رخصت و مأموریت، گوشه چشمی هم به هویت و شخصیت عباس داشته است، به رسالت عباس، به مقام سقایت عباس. به این که جنگاوری و سلحشوری و کشتن صدها تن از دشمن برای عباس، افتخار نیست. افتخار یا رسالت عباس، زنده کردن است، سیراب کردن است، حیات بخشیدن است.
zahra ak
برای من اکنون جنگیدن اصل نیست. عشق به حسین اصل است. حتی جنگیدن در راه حسین هم به اندازه خود حسین اصل نیست. اصل، حسین است. اصل این است که وقتی حسین تشنه است، وقتی سکینۀ حسین تشنه است، وقتی بچه‌های حسین تشنه‌اند، آب خوردن من نامردی است، نامریدی است، نابرادری است، ناعاشقی است، نامواساتی است، خلاف اصول عشق ورزیدن است. خلاف از خود تهی ماندن و از معشوق پر بودن است.
zahra ak
حسین آینه تمام نمای خداوند است و من همه عمر تاکنون کوشیده‌ام که آینه حسین بشوم. از خودم هیچ نداشته باشم، هیچ نباشم. از خودم خالی شوم و سرشار از حسین. از خودم تهی شوم و لبریز از حسین. فدایی حسین شوم. فناء در حسین شوم و آنچنان شوم که در آینه نیز جز تصویر حسین نبینم.
zahra ak
ماه، روشنی‌اش را، گرمی‌اش را، هستی‌اش را و هویتش را از خورشید می‌گیرد. و ماه، بدون خورشید به سکه‌ای سیاه می‌ماند که فاقد هویت و ارزش و خاصیت است. و آنها که مرا به لقب قمر، مفتخر ساخته‌اند، نسبت میان ماه و خورشید را چه خوب می‌فهمیده‌اند! من به طفیلی حسین آمده‌ام و به عشق حسین زیسته‌ام. من آمدم که عاشقی را به تجلی بنشینم. من آمدم که دوست داشتن را معنا کنم. امّا آسمان عشق حسین، بلندتر از آن است که پرنده عاشقی چون من بتواند بر آستان عظمتش بال ارادت بساید.
zahra ak
«حفظ حکومت عدل، به چه قیمتی!؟ به قیمت بی‌عدالتی!؟ من آمده‌ام که مردم را به حق و عدالت و مهر و عطوفت دعوت کنم. این همه را زیر پا بگذارم که حکومت عدل را در دست داشته باشم!؟ من به ریختن خون ناحق رضایت دهم که بر سر حکومت بمانم؟ بمانم که چه کنم؟ که عدالت را اجرا کنم؟! مگر حکومت عدل بر پایه‌های ظلم، استوار می‌ماند!؟ مگر با مرکب باطل، به مقصد حق می‌توان رسید؟ نه! این جز فریب شیطان و تلبیس ابلیس، چیز دیگری نیست.»
Shamini
گر عشق نبودی و غم عشق نبودی چندین سخن نغز که گفتی؟ که شنودی؟ ور باد نبودی که سر زلف ربودی رخسارۀ معشوق به عاشق که نمودی؟
ـmatildaـ
«برترین و بهترین پاداش برادرانه نصیب تو باد که یاری برادرت را در حیات و ممات، وجهه همت خود ساختی.»
ـmatildaـ
امامان، پناهگاه مردمانند. مأمنی که در هجمه‌ها و حادثه‌ها، تلاطم‌ها و طوفان‌ها، فتنه‌ها و امتحان‌ها و زلزله‌ها و تکان‌ها، مردم می‌توانند خود را به آن برسانند و از همه آفات و شرور و در امان بمانند.
masomeh
تلاش می‌کنم که با بلندترین صدا در گوش تاریخ فریاد بزنم و این پیام را به گوش آیندگان اعم از پیروان و غیرپیروان برسانم که: نسبت به حکام و زمامدارانتان بی‌تفاوت نمانید و آنان را به حال خود رها نکنید. این حکامند که اکثریت مردم و عوام از خلایق را به سعادت می‌رسانند یا به تباهی می‌کشانند.
masomeh
ای پروردگار ارحم الراحمین! من عاجزم از حمد و ستایشت و زبان وجودم قاصر است از سپاس نعمات بی‌کرانت. راضی‌ام، خرسندم، به خود می‌بالم، در پوست هستی نمی‌گنجم و سر به آسمان عزت می‌سایم از این که بندۀ تو هستم. از این که تو را بندگی می‌کنم. و فخر و شرف و اعتباری از این برتر نمی‌شناسم که خدایی چون تو دارم. تو آنچنانی که من دوست می‌دارم. مرا آنچنان قرار ده که تو دوست می‌داری.
ensieh
ـ اگرچه حیا می‌کنم از گفتن این راز، امّا هیچ رازی پیش نگاه شما نهفته نیست. من خجالت می‌کشم از چشمهای سکینه. ـ فدای وفایت عباس جان! سکینه عطشناک دیدار توست نه آب. صدای العطش، صلای الرحیل است، نه درخواست آب. این که اینجاست جسم سکینه است، روحش در آن سوی این مرز، چشم انتظار توست. گریه نکن عباس من! تو را به خدا گریه نکن. خون می‌چکد از چشمهای تو عباس! مردانه‌ترین اشک عالم، خونی است که از چشمهای تو می‌چکد.
m_rezaei1

حجم

۱۲۹٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۹

تعداد صفحه‌ها

۱۸۲ صفحه

حجم

۱۲۹٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۹

تعداد صفحه‌ها

۱۸۲ صفحه

قیمت:
۱۴۴,۰۰۰
تومان