بریده‌هایی از کتاب دوباره فکر کن

اگر اشتباهات مدام ما را به جواب درست برسانند، خودِ این تجربه می‌تواند لذت‌بخش باشد.

«اگر فلان حرف را باور کنید، دیگر دروغ نیست.» باید اضافه کنم، باور شما هم نشان‌دهندهٔ صحت آن حرف نیست

در دانشکده و دانشگاه، دانشجویانی که عقایدشان را اصلاح می‌کنند نمرات بالاتری می‌گیرند.

وقتی شدیداً از نقاط قوت و استراتژی‌های‌مان مطمئن می‌شویم، غرور کورمان می‌کند. وقتی به هیچ یک از آن‌ها اعتقاد راسخ نداریم، تردید فلج‌مان می‌کند. اگر با روش درست آشنا باشیم، ولی به توانایی‌های خودمان شک داشته باشیم، عقدهٔ حقارت نابودمان می‌کند.

اغلب راجع به تواضع اشتباه می‌کنیم. تواضع به این معنا نیست که اعتمادبه‌نفس‌مان کم است.

به گفتهٔ روزنامه‌نگاری که فروپاشی مالی ایسلند را روایت می‌کرد، «غرور و تکبر» عامل سقوط ادشون بود: «اعتقاد راسخش این بود که می‌داند چه چیزی به صلاح ایسلند است.»

گاهی دانش و مهارت‌های لازم را برای برتری نداریم، چون اصلاً نمی‌دانیم برتری چیست. با این حرف، تمام افراد نادان، ولی بااعتمادبه‌نفس باید سریع حد خودشان را بدانند.

بله، بخشی از مشکل به نفس شکنندهٔ ما برمی‌گردد. دوست داریم دید مثبتی به خود داشته باشیم یا تصویر تابانی از خودمان برای دیگران ترسیم کنیم، پس نقاط ضعف‌مان را انکار می‌کنیم

حتی پس از نقشی که داوید ادشون در نابودی یک اقتصاد داشت، همچنان نمی‌پذیرفت لایق این منصب نیست. نسبت به ضعف‌های خود نابینا بود.

از نظر تئوری، اعتمادبه‌نفس و شایستگی در کنار هم هستند. اما در عمل اغلب از هم دور می‌شوند.

شاید استراتژی ما رشد کند، ولی هویت‌مان پایدار خواهد ماند.

تحقیقات نشان می‌دهند وقتی افراد در برابر تغییرات مقاومت می‌کنند، می‌توان روی چیزهایی تأکید کرد که عوض نخواهند شد

گروه متوجه شده بود گوشی‌های موبایل کم‌کم داشتند ظرفیت پخش موسیقی را نیز پیدا می‌کردند، ولی جابز نگران کاهش فروش آیپد بود.

همه چیز با تواضع عقلی آغاز می‌شود، یعنی بدانیم چه چیزی را نمی‌دانیم. همه باید فهرست بلندبالایی از حوزه‌هایی تهیه کنیم که در آن عامی و نادان هستیم.

بسیاری از سیاست‌های‌شان را به منزلهٔ آزمایش می‌دیدند نه ابزاری برای جلب نظر دیگران

در حالت سیاستمدار، در پاسخ به تشویق و تنبیه خط‌مشی خود را عوض می‌کنیم، اما در حالت دانشمند در مقابل منطق تیزتر و داده‌های قوی‌تری این کار را می‌کنیم.

در حالت دادستان، متقاعد شدن یعنی پذیرش شکست، اما در حالت دانشمند قدمی به سمت حقیقت است

در حالت واعظ، تغییر ذهنیت نشانهٔ ضعف اخلاقی است، اما در حالت دانشمند تمامیت فکری را نشان می‌دهد

وقتی در حالت دانشمند قرار می‌گیریم، اجازه نمی‌دهیم افکارمان به ایدئولوژی تبدیل شوند

در روان‌شناسی دست‌کم دو سوگیری داریم که از این الگو منشأ می‌گیرند؛ نخست سوگیری تأیید است: یعنی دیدن آن‌چه انتظار دیدنش را داریم. دوم سوگیری جذبه است: یعنی دیدن آن‌چه می‌خواهیم ببینیم.