خانه برایم جایی جهت خوابیدن و نگه داشتن وسایلم بود، جایی که میخواستم هرچه زودتر ترکش کنم
ati_ramos
بارها و بارها در دوران کودکیام سرک کشیدم، به این نتیجه رسیدم که پدر و مادرم من را به دنیا آوردند تا شاید مشکلات زندگی و ازدواجشان را با وجود من حل کنند. راهحلشان درست از آب درنیامد و ناامیدی آنها از این مسئله باعث شد من احساس کنم در انجام کارم شکست خوردهام.
ati_ramos
انتظار، بدترین چیزیست که میتوانم تجربه کنم. مثل این است که بدانی بمبی منفجر میشود اما نمیدانی کِی و کجا و توسط چه کسی.
Narjesbn
صدایش را میشنوم چون من ناشنوا نیستم اما به راهم ادامه میدهم.
Sarina
تو همیشه روی چیزهای اشتباه تمرکز میکنی
محمد جواد
آن لحظه برادرم تماس گرفت و چون صدای زنگ برادرم با بقیه تفاوت دارد، میدانستم که خودش است. من برای هرکسی یک زنگ اختصاص دادهام چون میخواهم بدانم چه کسی به من زنگ میزند. صدای زنگ برادرم مثل صدای انفجار است، چون خودش هم شبیه به یک انفجار بزرگ است. زندگیاش طوریست که همیشه اتفاقات مختلف ریز و درشت و غیرقابلپیشبینی برایش میافتد
Yasaman Mozhdehbakhsh
حرفهایش گوش میدهم و سعی میکنم رنجها و سختیهای این خانوادهها را درک کنم اما ازآنجاییکه به من مربوط نمیشوند، احساس راحتی میکنم.
Yasaman Mozhdehbakhsh
داستان اعتماد است و ظاهر آدمها که چقدر میتواند فریبنده باشد. اینکه فردی در ظاهر عادی جلوه کند و درعینحال برخلاف تصور اطرافیان، روحی خطرناک در او نفس بکشد.
abar
«همونطور که همۀ مردم روی زمین، آدمهای خوبی نیستن، خیلی از آدمها هم مناسب بچهدار شدن و پدر و مادر بودن نیستن.»
شیلا در جستجوی خوشبختی
بچههایم تنها انگیزۀ من هستند
شیلا در جستجوی خوشبختی
خانه برایم جایی جهت خوابیدن و نگه داشتن وسایلم بود، جایی که میخواستم هرچه زودتر ترکش کنم
نیومون