در فلسفه تفکری هست که میگوید چیزها وجود ندارند تا زمانی که نامگذاری شوند. (۱) چیزهای انتزاعیای مثل عدالت، نوستالژی، بینهایت، عشق یا گناه. و چنین میگوید که این مفاهیم، در یک بعد اثیری وجود ندارند که در آن منتظر نشسته باشند تا انسان آنها را کشف کند، بلکه زمانی به وجود میآیند که کسی نامی برایشان درست کند. لحظهای که نام ادا میشود، مفهوم «واقعی» میشود، به این معنا که میتواند واقعیت را تحت تأثیر خود قرار دهد
niloufar.dh
عمرم تلاش کردهام پا جای پای پوچگرا و کفشدلقکی او بگذارم. توی چشمهای پوچیمان نگاه کنم و بهخاطرش ذرهذره به طرف خوشبختی قدم بردارم.
niloufar.dh
تنها فرمانروای ما آشوب است. گرداب عظیمی از نیروهای گنگ است که ما را ساخته، آن هم تصادفی، و یک روزی هم ما را نابود میکند. ارزشی برای ما، برای آرزوهایمان، اهدافمان یا برای ارزشمندترین اعمالمان قائل نیست.
niloufar.dh
روانشناسان دربارهٔ این مرهم شیرین که گردآوری مجموعهها میتواند در مواقع رنج و اندوه به ارمغان بیاورد، پژوهشها کردهاند. ورنر مونستربرگر، روانشناسی که دهها سال است به مجموعهداران وسواسی مشاوره میدهد، در کتاب مجموعهداری: عشقی سرکش، مینویسد: این عادت اغلب پس از نوعی «محرومیت یا فقدان یا آسیبپذیری» تشدید میشود؛ و هر یافتهٔ تازهای برای مجموعه، مجموعهدار را از انفجار مستکنندهٔ یک «قدرت مطلق خیالی» پر میکند.
niloufar.dh