بریدههایی از کتاب چرا ماهی ها وجود ندارند
۳٫۵
(۵۳)
«ما ذرهای روی ذرهای روی یک ذره هستیم.»
Maria
زلزله و آتش نشان میدهد انسان را نمیتوان متزلزل کرد و نمیتوان سوزاند. خانههایی که میسازد خانههایی سست است، اما او بیرون این خانههای سست ایستاده و میتواند دوباره آنها را بسازد. بنای شهری بزرگ اعجابآور است. ولی شگفتتر از آن خودِ شهربودن است، چراکه شهر متشکل است از انسانها و انسان همیشه باید برتر و والاتر از آفریدههای خود باشد. آنچه درون انسان است بزرگتر از هر کاری است که میتواند کند. (۲۱)
سارا ابرازی
«دنیای دیگری هست، ولی در همین دنیاست.»
سهیل مقدم
یک قهوهجوش بزرگ، قهوه درست کردم و روی مبل نشستم. جلد اول را روی پایم گذاشتم و آماده بودم که ببینم چه بر سر آدمیزاد میآید وقتی تسلیم آشوب نشود.
tizaras
کمکم داشت برایم روشن میشد. این شبکهٔ کوچک آدمهایی که همدیگر را سر پا نگه میداشتند. همین تعاملات کوچک و ناچیز ــ یک دستتکاندادن دوستانه، یک نقاشی سیاهقلم، چند مروارید پلاستیکی که کنار هم نخ شدهاند ــ از بیرون شاید چندان چیز مهمی به نظر نیایند، ولی برای آدمهایی که توی آن شبکهاند چه؟ شاید همینها همهچیز باشد، همان بندهایی باشد که آدم را وابستهٔ این سیاره میکند.
Maria
شاید آن دلشکستگی موهبتی از آب دربیاید، لبهٔ سختی که با اکراه از آن میپریم تا جفت بهتری پیدا کنیم. شاید حتی رؤیاهایمان به بازبینی نیاز داشته باشد. شاید حتی امیدمان... کمی تردید لازم داشته باشد.
Maria
دفتری دارم
خالی از خاطرهٔ سرد الفبا.
پای در این باغ
مینویسم چند سطری:
«و عجب وصلهٔ ناجوریست
رنگی در خاطر شب بودن،
و شبی در خاطر یک جعبه مداد رنگی.
و هم آری، چه ظریف،
که بهار پشت زمستان درمیآید.»
مینو
در دنیایی که آشوب بر آن حاکم است، هر کوششی برای بهدستآوردن نظم عاقبت به شکست محکوم است؛
Royas
آگاسی هشدار داد که «علم، بهطور کلی از اعتقادات متنفر است.»
mt
من هیچوقت چندان سر از شعر درنمیآوردم، ولی اگر کلمات کلیدیاش را درست رمزگشایی کرده باشم، چیزی که آرایهشناسان با دیدزدن جلبکها و سنگها و حلزونها دنبالش بودند چیزی نبود جز...
او که نامش مقدس است، یگانهٔ بیهمتا، مبدأ، توان، حقیقت، نادیده...
خدا!
Maria
چشمها، اندامهای عجیبی هستند، به آدمهای مختلف چیزهای متفاوت نشان میدهند.
Maria
چشمها، اندامهای عجیبی هستند، به آدمهای مختلف چیزهای متفاوت نشان میدهند.
میم.ستوده
آگاسی با یک تکه گچ سفید روی تختهسیاه نوشت: آزمایشگاه حریمی است که هیچگاه نباید چیز کفرآمیزی وارد آن شود.
ASMA
چشمها، اندامهای عجیبی هستند، به آدمهای مختلف چیزهای متفاوت نشان میدهند.
ASMA
بالاخره یک روزی این اتفاق میافتد. آشوب تنها چیز حتمی این دنیاست. اربابی که بر همهٔ ما حکومت میکند. پدر دانشمندم از همان اوایل یادم داد که هیچ راه فراری از قانون دوم ترمودینامیک نیست: آنتروپی فقط بیشتر میشود و هر کاری هم که بکنیم، هیچوقت نمیتوانیم آن را کم کنیم.
آدم عاقل این حقیقت را میپذیرد. آدم عاقل سعی نمیکند با آن بجنگد.
ASMA
فهمیدم دروغ نیست که بگوییم آنا مهم است. یا ماری مهم است. یا بگوییم ــ آماده باش که بگویم ــ شمای خواننده مهم هستید.
این حرف دروغ نبود، بلکه اتفاقاً نگاه دقیقتری به طبیعت بود.
سپیده
دولت امریکا اعتراف کرد که بیش از دوهزار و پانصد زن بومی امریکایی را در اوایل دههٔ ۱۹۷۰، به زور عقیم کرده است. (۹۰) مدیریت بهنژادی ایالت کارولینای شمالی در دهههای شصت و هفتاد میلادی صدها زن سیاهپوست را تعقیب و عقیم کرد.
سپیده
مردی که چنان به خودش و افکارش اعتماد داشت که میتوانست منطق و اخلاق و فریاد هزاران نفر را ندیده بگیرد که التماسش میکردند تا اشتباهاتش را ببیند
سهیل مقدم
او میگوید اشکال گذراندن وقتمان در تأمل بر پوچی و بیهودگی همهچیز این است که الکتریسیتهٔ گرانبهایی را که فرگشت به ما ارزانی داشته منحرف میکنیم، همان یونهای مقدسی که میتوانند باعث شوند احساسات شگفتی پیدا کنیم و افکار بینظیری بپروریم؛ و همهٔ آن را در چاه پرسشهای وجودی میریزیم که باعث میشود به معنای واقعی کلمه «بمیریم درحالیکه بدن هنوز زنده است.»(۱۹)
سهیل مقدم
«دنیای دیگری هست، ولی در همین دنیاست.»(۱)
ک مثل کتاب…
حجم
۸٫۸ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۰۹ صفحه
حجم
۸٫۸ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۰۹ صفحه
قیمت:
۵۹,۰۰۰
۱۷,۷۰۰۷۰%
تومان