بریده‌هایی از کتاب قدرت انضباط شخصی

شادی واقعی ناشی از یافتن مأموریت یا اشتیاق شخصی شما در زندگی است.

وقتی خودمان را به چالش نکشیم، نمی‌توانیم به توانایی واقعی‌مان پی ببریم

هرچه پدیده خاصی را بیشتر تجربه کنیم احتمال اینکه آن را بپذیریم و دوست داشته باشیم بیشتر است.

وارن بافت و بیل گیتس در حین مصاحبه با شبکه CNBC، بحثی را با این مضمون آغاز کردند که اگر امکان‌اش فراهم بود، دوست داشتند چه قدرتی داشته باشند. پاسخ آن‌ها این بود که دوست دارند بتوانند خیلی سریع مطالعه کنند.

عادت‌های بد با انجام ندادن مهم‌ترین کارها در هنگام صبح ایجاد می‌شوند.

بیشتر مردم به این دلیل در زندگی شکست می‌خورند که آنچه برای موفقیت لازم است را انجام نمی‌دهند. شخصی که می‌خواهد لاغر شود روی کاناپه نشسته و همبرگر می‌خورد، مجلات را ورق می‌زند و آرزو می‌کند که کاش در تعطیلات لباس شنا اندازه‌اش شود. با نشستن در جلوی تلویزیون، لباس شنا هرگز اندازه شما نخواهد شد. با وجود اینکه دوست دارید درآمد بیشتری کسب کنید اما نمی‌توانید انگیزه‌ای برای شروع یادگیری در مورد خود اشتغالی پیدا کنید.

نظم و انضباط عبارت است از انجام کاری که می‌دانید باید انجام دهید حتی درصورتی‌که تمایلی به آن نداری

اگرچه علم اقتصاد تلاش دارد پیش‌بینی کند که یک فرد در مواجهه با بیش از یک گزینه، کدام یک را انتخاب می‌کند، اما در دنیای واقعی اکثر افراد ترجیح می‌دهند کاری انجام ندهند و هیچ انتخابی نکنند و خیلی عادی به راه خود ادامه می‌دهند. اصطلاح عمومی‌تر برای این گرایش «اینرسی» است.

سوگیری وضع موجود نیز بیانگر این است که انسان به جای اینکه به سمت ناشناخته‌ها برود به آنچه که برای‌اش آشنا است می‌چسبد.

نکته‌ای که سعی دارم مطرح کنم این است که موفقیت یک‌شبه به دست نمی‌آید. این‌گونه نیست که اهداف خود را بنویسید و فردا به آن‌ها برسید. برای رسیدن به اهداف نیازمند کار سخت هستید.

در واقع تا زمانی که شروع به کار روی پروژه مورد نظر نکنید، سطح اضطراب شما دائماً افزایش می‌یابد. پس هرچه زودتر این کار را انجام دهید، و در طولانی مدت، استرس شما نیز کمتر می‌شود.

ممکن است گاهی اوقات به‌صورت لحظه‌ای در مورد اهداف خود انگیزه بگیرید و برنامه‌ای برای رسیدن به آن‌ها طراحی کنید، اما پس از مدتی استرس‌های زندگی بر شما غلبه می‌کنند و آن انگیزه لحظه‌ای در تاریکی محو می‌شود چرا که تمرکز شما گذر کردن از آن روز پراسترس است و نه دستیابی به هدفی که قرار است رسیدن به آن سال‌ها طول بکشد.

باید اهدافی تعیین کنیم که ده برابر بالاتر از نتیجه مطلوب‌مان هستند چرا که این کار باعث می‌شود برای رسیدن به آن هدف ده برابر اقدامات بیشتری انجام دهیم. هدف از قانون X۱۰ این است که ما را مجبور کند به ارزیابی نحوه تفکرمان درباره امکاناتی که داریم و قدم‌هایی که قصد داریم برداریم تا به هدف‌های‌مان برسیم، بپردازیم.

عادت‌های شما بازتابی از شخصیت‌تان هستند

به خود یادآوری کنید که چیزی به نام کمال وجود ندارد. همه انسان‌ها نقص دارند و این موضوع یک حسن است، چرا که بدان معنی است که همیشه جای پیشرفت وجود دارد.

هنگام انتخاب درست، انضباط شخصی تقویت می‌شود؛ از طرف دیگر، انتخاب‌های نادرست از انضباط شخصی می‌کاهند.

اما قانون ۴۰ درصد بیان می‌کند که وقتی ذهن به بدن می‌گوید که خسته شده است، ما فقط به ۴۰ درصد از توانایی خود رسیده‌ایم. در این مرحله، این بر عهده شماست که باور کنید هنوز ۶۰ درصد دیگر از توان‌تان باقی مانده است یا خیر.

فقط یک تفاوت بین افراد موفق و ناموفق وجود دارد و آن عادت‌هایی است که هر کدام از آن‌ها هر روز دنبال می‌کنند.

چیزی به نام کمال وجود ندارد. همه انسان‌ها نقص دارند و این موضوع یک حسن است، چرا که بدان معنی است که همیشه جای پیشرفت وجود دارد.

انسان بودن به معنای تجربه طیف کاملی از احساسات است که هم شامل احساسات منفی می‌شود و هم مثبت.