بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب کیمیاگر | صفحه ۷ | طاقچه
تصویر جلد کتاب کیمیاگر

بریده‌هایی از کتاب کیمیاگر

انتشارات:نشر ثالث
امتیاز:
۴.۰از ۹۷۱ رأی
۴٫۰
(۹۷۱)
«به او بگو که ترس از رنج` بدتر از خود رنج` است.
mohamad.f
از آن‌جایی که هستم ــ که بی‌نهایت از زمین دور است ــ دوست داشتن را یاد گرفته‌ام و می‌دانم اگر کمی بیش‌تر به زمین نزدیک شوم، همه آنچه در روی آن است از بین خواهند رفت، ولی جان جهان` کماکان باقی می‌ماند. بنابراین، ما از دو نقطه مقابل همدیگر را می‌بینیم و قدر یک‌دیگر را می‌دانیم و همدیگر را دوست داریم. من به او گرما و زندگی می‌بخشم و او به من علت زندگی را.»
nasi
پیرمرد ادامه داد: «این کتاب، تقریبا مثل همه کتاب‌ها، از چیزهای مشابهی حرف می‌زند. از عدم توانایی انسان‌ها در انتخاب سرنوشت خود می‌گوید و در خاتمه، اجازه می‌دهد بزرگ‌ترین فریب دنیا را باور کنیم.» جوان، متعجب پرسید: «بزرگ‌ترین فریب دنیا دیگر چیست؟» «این‌که در یک لحظه از حیات خود، مالکیت و فرمان زندگی را از دست می‌دهیم و تصور می‌کنیم سرنوشت بر زندگی مسلط شده است، همین نکته، بزرگ‌ترین فریب دنیاست.»
plato
فکری بجز فکر او و حرفی بجز حرف او نداشت.
sahel
«زمانی که به راستی، با همه وجودت آرزویی داشته باشی، کائنات به نحوی عمل می‌کند که تو بتوانی به آرزویت برسی...»
بہــــار
بیش از این، از زندگی، چه توقعی داریم؟» جوان گفت: «نشانه‌ها... باید دنبال نشانه‌ها باشیم.»
ماهان
صحرا بسیار وسیع است، افق‌ها بسیار دور، انسان در مقابل آن خود را ذره‌ای می‌بیند ناچیز، کوچک و ناگزیر از سکوت و... همواره در سکوت خود فرو می‌رود.
دانور🌱
«همیشه به یاد داشته باش که خواستن از دانستن جدا نیست پس باید بدانی که چه می‌خواهی.»
mobinabayrami
«وقتی گنج بزرگی را زیر چشم داریم، هرگز آن را نمی‌بینیم، می‌دانی برای چه؟ برای این‌که انسان افسانه گنج` را باور ندارد.»
معمای عشق♡ (ℬ•ℳ)
و زمین که در روی آن زندگی می‌کنیم می‌تواند بهتر یا بدتر شود، اگر ما بهتر یا بدتر شویم... و همین جاست که حضور عشق را می‌بینیم چون وقتی‌که عاشق هستیم... برای عشق خود، مایلیم که بهتر شویم و به کمال برسیم.
Nika
ولی هیچ‌وقت نخواهد فهمید که همیشه امکان این‌که آدم بتواند رؤیایش را تحقق بخشد، وجود دارد.»
khanom mohandes
کسی که در حدیث دیگران کنجکاوی کند، هرگز موفق نمی‌شود حدیث خویش` را بشناسد.
Abolfazl
تپه‌های شنی با وزش باد جابجا می‌شوند، ولی... صحرا همیشه صحرا باقی می‌ماند. این است... افسانه عشق.
حمید
وحشت از شکست به دوره‌ای مربوط است که تا به امروز مانع شده به اسرار خلقت پی ببرم. و حالا به کاری مشغولم، که می‌توانستم از ده سال پیش هم شروع کنم. به هر صورت، خوشحالم که برای رسیدن به چنین روزی، بیست سال دیگر منتظر نشدم.»
ehsan27
«مسلما، هر خواب تعبیر خود را دارد. بسیاری از آن‌ها هم با واقعیت‌های عینی همراهند،... و همین وسوسه‌ها به زندگی جذابیت می‌دهند و به تلاش در راه آن، مفهوم.»
*Narges*
دلشوره داشت. به هیچ وجه نمی‌توانست فکرش را متمرکز کند. هنوز مردد بود. دودل بود. نمی‌توانست تصمیم بگیرد. در این حال و هوا می‌دید که انتخاب چه کار شاق و مهمی است و تصمیم گرفتن چقدر مشکل
plato
«در این‌جا همراه کاروان، آدم‌های مختلف با ادیان مختلف وجود دارند، هرکس خدای خود را در قلبش احساس می‌کند، اما خدای من، خدای واحد، اللّه، است، به اللّه قسم می‌خورم که آنچه در توان دارم انجام خواهم داد تا یک بار دیگر به سلامت از صحرا بگذرم، فقط از شما می‌خواهم که فرد، فردتان، هریک به خدای خود، خدایی که می‌پرستد و به آن اعتقاد دارد، از عمق وجود و قلبش قسم بخورد، که در هر حالت و وضعیت از من اطاعت خواهد کرد. در صحرا سرپیچی از اطاعت مفهومی بجز مرگ ندارد...»
📚میرزارضا📖
سرّ نیکبختی هشیار بودن در وقت دیدن زیبایی‌های اغواکننده جهان است، بی‌آن‌که قطره روغن درون قاشق از یاد برود.`»
📚میرزارضا📖
تو شایستگی‌اش را داری که حدیث خویش` را کامل کنی...» جوان نمی‌دانست منظور او از «حدیث خویش» چیست. «چیزی که همیشه آرزوی انجامش را داشتی؛ هر یک از آدم‌ها، از آغاز جوانی، حدیث خویش` را می‌شناسد. در این دوره از زندگی همه‌چیز روشن است و انجام‌شدنی، انسان از رؤیاها و آرزوهایی که دوست دارد در زندگی انجام دهد، وحشتی ندارد. با گذشت زمان، نیروی عجیب و اسرارآمیزی سعی می‌کند به آدم بفهماند که شکل‌دهی و انجام حدیث خویش` ناممکن است.»
پدرام
کسی که در حدیث دیگران کنجکاوی کند، هرگز موفق نمی‌شود حدیث خویش` را بشناسد.
mhoseinrsh110

حجم

۱۴۴٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۹

تعداد صفحه‌ها

۲۴۴ صفحه

حجم

۱۴۴٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۹

تعداد صفحه‌ها

۲۴۴ صفحه

قیمت:
۱۲۲,۰۰۰
۹۷,۶۰۰
۲۰%
تومان