بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب کیمیاگر | صفحه ۶ | طاقچه
تصویر جلد کتاب کیمیاگر

بریده‌هایی از کتاب کیمیاگر

انتشارات:نشر ثالث
امتیاز:
۴.۰از ۹۷۱ رأی
۴٫۰
(۹۷۱)
چیزهای ساده با وجود سادگی‌هایشان، رویدادهای شگفت‌انگیزی هستند.
Morteza Hejazi
هیچ‌کس هرگز در طول عمرش یاد نگرفته است خود چگونه زندگی کند.
yasi
در این دوره از زندگی همه‌چیز روشن است و انجام‌شدنی، انسان از رؤیاها و آرزوهایی که دوست دارد در زندگی انجام دهد، وحشتی ندارد. با گذشت زمان، نیروی عجیب و اسرارآمیزی سعی می‌کند به آدم بفهماند که شکل‌دهی و انجام حدیث خویش` ناممکن است.
plato
از آن روز جوان به آوای قلبش توجه کرد. و از او خواست هرگز ترکش نکند. و هرگاه می‌بیند که او از آرزوهایش دور می‌شود، سینه‌اش را پر از درد کند، هشیارش کند و هشدارش دهد.
Mahdie
«هیچ قلبی نیست که در پی آرزوهایش باشد ولی رنج نبرد، چون آرزوها بی‌پایان و دور از دسترسند و راه، راه دشواری است. همت می‌خواهد و تلاش و هر لحظه آن می‌تواند لحظه پایانی باشد. لحظه دیدار با خدا یا لحظه پیوستن به ابدیت... .»
Kosar Sobhani
پادشاه پیر گفته بود: «زمانی که به راستی، با همه وجودت آرزویی داشته باشی، کائنات به نحوی عمل می‌کنند که تو بتوانی به آرزویت برسی.»
یک تازه کتابخوان
نه در گذشته زندگی می‌کنم و نه از آینده باخبرم. آنچه دارم، همین لحظه است، و همین لحظه برای من عین زندگی است، بنابراین باید از آن استفاده کنم، چون فقط در این لحظه است که خود را زنده می‌بینم. و تو، تو هم اگر بتوانی در حال باقی بمانی، و در حال زندگی کنی، باید یقین داشته باشی: «زنده هستی و شاد و فارغ از زحمت، «زنده هستی و شاکر از رحمت «صحرا را می‌بینی... که لبریز از زندگی است و آسمان پر از ستاره است، اگر جنگجویان را می‌بینی که می‌جنگند، همه و همه معرف یک چیزند، و آن این‌که پدیده‌ای خاص درصدد توجیه وضع عینی انسان است، انسانی که می‌اندیشد کی و چگونه از زندگی بهره گیرد، اگر حال را از دست بدهد بازنده است، ولی اگر در حال زندگی کند می‌فهمد که زندگی یک کاروان شادی است، یک جشن و پایکوبی است، یک سرور همیشگی است.
📚میرزارضا📖
ما قلب‌ها، رفته‌رفته صدای خود را کم و کم‌تر می‌کنیم و ندای خود را آرام‌تر... ولی هرگز خاموش نمی‌شویم. دعا می‌کنیم حرف‌های ما شنیده نشوند چون مایلیم مردان از این‌که بی‌توجه به ندای ما به راه خود رفتند، رنج نبرند.
Mahdie
حقیقت بزرگی در این دنیا وجود دارد که از این قرار است: «چه کاری باید بکنی و چه کسی باید باشی. «زمانی که واقعا خواستار چیزی هستی، باید بدانی که این خواسته در ضمیر جهان متولد شده است و تو، فقط مأمور انجام دادنش بر روی زمین هستی.
raika.note
«مردم، سهل و آسان به انگیزه زیستن خویش می‌رسند. شاید به همین دلیل است که خیلی زود هم از دستش می‌دهند و... این چنین است که دنیا به گردش خود ادامه می‌دهد.»
maryam
وقتی خواستار چیزی هستی، همه جهان در تکاپوی آن است که تو به خواسته‌ات برسی.»
عاطفه🍃
فکر کرد بهتر است کتاب‌های پرحجم‌تری بخواند تا هم دیرتر تمام شوند و هم بالش‌های راحت‌تری برای شب‌ها باشند.
عبدالوهاب
«می‌تواند دنیا را با چشم مرد بدبخت و مفلوکی نگاه کند که قربانی راهزنی شده، یا با چشم ماجراجویی در جستجوی گنج...» پیش از این‌که هوا کاملاً تاریک شود و از شدت فرسودگی به خواب رود، به خود گفت: «ماجراجویی هستم در جستجوی گنج.»
Aa A
جهان و آنچه در اوست جز یک حقیقت نیست
*Narges*
«این‌که در یک لحظه از حیات خود، مالکیت و فرمان زندگی را از دست می‌دهیم و تصور می‌کنیم سرنوشت بر زندگی مسلط شده است، همین نکته، بزرگ‌ترین فریب دنیاست.»
نادر
«پیامبر قرآن را به ما داد و رعایت پنج اصل را در طول زندگی برایمان واجب دانست. مهم‌ترین آن‌ها، این است که خدایی نیست بجز خدای یگانه. «و واجبات دیگر عبارتند از: نماز گزاردن، پنج بار در روز، روزه گرفتن در ماه رمضان،
مهدی تمدن رستگار
تپه‌های شنی با وزش باد جابجا می‌شوند، ولی... صحرا همیشه صحرا باقی می‌ماند. این است... افسانه عشق.
دانور🌱
عشق` هرگز مانع نمی‌شود که انسان در جستجوی حدیث خویش` نباشد و اگر چنین شد، باید مطمئن بود که عشق، عشق حقیقی نیست، یا عشقی نیست که عین بیان جهان باشد
bahare
«چشم‌ها آینه روحند و نگاه نشان‌دهنده نیروی لایزال آن.»
افسانه
در یک شب سرد، بی‌آتش و بی‌ماه درحالی‌که چند دانه خرما در دهان می‌گذاشت، رو کرد به جوان و گفت: «من زنده‌ام.» و ادامه داد: «وقتی چیزی می‌خورم، به هیچ‌چیز و به هیچ‌کس فکر نمی‌کنم، مگر به خوردن. وقتی هم حرکت می‌کنم و راه می‌روم، آن هم برای حرکت است و راه رفتن نه چیز دیگر، و این چنین است که خود را زنده` می‌بینم. «اگر قرار شود روزی بجنگم مهم نیست چه روزی باشد، و اگر سرنوشت این باشد که بمیرم، در آن روز و در آن جنگ خواهم مرد. «این خواست تقدیر است و بر آن گردن می‌نهم. نه در گذشته زندگی می‌کنم و نه از آینده باخبرم. آنچه دارم، همین لحظه است، و همین لحظه برای من عین زندگی است، بنابراین باید از آن استفاده کنم، چون فقط در این لحظه است که خود را زنده می‌بینم. و تو، تو هم اگر بتوانی در حال باقی بمانی، و در حال زندگی کنی، باید یقین داشته باشی: «زنده هستی و شاد و فارغ از زحمت، «زنده هستی و شاکر از رحمت
قاصدک

حجم

۱۴۴٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۹

تعداد صفحه‌ها

۲۴۴ صفحه

حجم

۱۴۴٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۹

تعداد صفحه‌ها

۲۴۴ صفحه

قیمت:
۱۲۲,۰۰۰
۹۷,۶۰۰
۲۰%
تومان