معرفی بهترین کتاب‌ها برای زندگی بهتر

شاید سبک زندگی جدید باعث شده است ما کمتر به حرف یکدیگر گوش دهیم. شاید هم برعکس، برای فرار از تنهایی، از اینکه گوشی شنوا به‌دست نمی‌آوریم، به این سبک زندگی پناه برده‌ایم. علت هرچه باشد، تردیدی نیست که این فقدان، شکافی در زندگی ما پدید آورده است که پیوسته بزرگ‌تر و عمیق‌تر می‌شود و خود را به شکل نارضایتی، غم و محرومیت نشان می‌دهد. ما تسلی و آرامش حاصل از گوش دادن و شنیده شدن، درک کردن و درک شدن را از دست داده‌ایم اما نمی‌دانیم اِشکال کار از کجاست و چطور می‌توان آن را برطرف کرد.

کتاب هنر گمشده گوش‌دادن همانگونه که از نامش پیداست این هنر گمشده را به ما می‌آموزد تا شنونده‌ی بهتری باشیم، اصول به نوبت حرف‌زدن را یاد بگیریم، در شخصی که اصلا گوش نمی‌کند نفوذ کنیم، جر و بحث را کاهش دهیم، از دیگران کمک بخواهیم و در عین حال از نصیحت‌هایشان در امان بمانیم و کاری کنیم که دیگران هم به ما گوش دهند.

شاید یکی از آرزوهای بشر در طول تاریخ همیشه این بوده باشد که بفهمد در سر بقیه‌ی مردم چه می‌گذرد. شاید این آرزو هیچوقت محقق نشود اما می‌توان با دانستن یک‌سری اطلاعات به احساسات دیگران پی برد. این کار البته به قصد بهترشدن روابط آدم‌ها با اطرافیانشان صورت می‌گیرد.

کتاب چگونه به احساسات دیگران پی ببریم، به ما  کمک می‌کند که در چهار مهارت اساسی در مواجهه با مردم پیشرفت کنیم. این چهار مهارت عبارت‌اند از:

مهارت اول اینکه آگاهانه متوجه شویم چه زمانی در حال احساساتی شدن هستیم، حتی قبل از حرف زدن و عمل کردن. 

مهارت دوم اینکه بتوانیم رفتارمان را در زمانی که احساساتی می‌شویم انتخاب کنیم، به طوری که بدون آزار دادن دیگران به اهدافمان دست پیدا کنیم. بهترین نوع بروز احساسات زمانی است که به اطرافیانمان آسیبی نرسانیم و برایشان مشکلی ایجاد نکنیم.

مهارت سوم اینکه حساسیت بیشتری نسبت به احساسات دیگران پیدا کنیم. کانون هر رابطه‌ی مهمی را احساسات تشکیل می‌دهند. از این رو باید نسبت به احساسات دیگران حساسیت داشته باشیم. 

مهارت چهارم اینکه از اطلاعاتی که درباره‌ی احساسات دیگران دریافت می‌کنیم با احتیاط استفاده کنیم. 

درست در لحظه‌ای که ما انسان‌ها نگاهمان به یکدیگر می‌افتد می‌توانیم تأثیر فراوانی بر یکدیگر بگذاریم. اولین نگاه ما روی شخصی که با او ملاقات می‌کنیم تأثیری بر جای می‌گذارد که می‌تواند خاطره‌اش برای همیشه در ذهن او باقی بماند. ما تنها ده ثانیه فرصت داریم که خودمان را نشان بدهیم. کتاب چگونه با هرکسی صحبت کنیم، ۹۲ راهکار ساده برای رسیدن به موفقیت بزرگ در روابط را به ما می‌آموزد. 

مثلا می‌آموزیم چگونه بدون یک کلمه حرف نظر دیگران را به خود جلب کنیم، بعد از سلام چه بگوییم، چگونه مانند یک شخص مهم حرف بزنیم، چگونه در میان هر جمعی، راحت و خودمانی باشیم، چطور در مهمانی‌ها مانند یک سیاستمدار رفتار کنیم و چگونه بر دل‌ها اثر بگذاریم؟

«سَرِ صحبت را باز کن؛ هزار و یک سوال برای آغاز گفتگو»

سؤال‌ پرسیدن، همیشه بهترین راه برای آغاز مکالمه است. هر انسانی، داستانی برای گفتن و نظر یا عقیده‌ای برای مطرح‌کردن دارد. برای شنیدن این داستان، نظر یا عقیده باید از آن‌ها سؤال کنیم. سؤال‌های خوب افراد را به صمیمی‌شدن با ما و افشا‌کردن نظراتشان درباره‌ی مسائل مختلف ترغیب می‌کنند. راز نزدیک‌شدن به افرادی که به‌تازگی ملاقات کرده‌اید، در هنر سؤال کردن نهفته است؛ هنری که به ما کمک می‌کند تا افرادی را که سال‌هاست می‌شناسیم بهتر بشناسیم و از چیزهایی که هرگز درباره‌ی آنها نمی‌دانسته‌ایم، مطلع شویم. اما آیا هر سؤالی برای پرسیدن مناسب است؟ اینجاست که کتاب «سر صحبت را باز کن» به کمک ما می‌آید.

این کتاب مجموعه‌ای عظیم از پرسش‌هاست. هزار و یک سؤال که در هر شرایطی می‌توانیم از آن‌ها برای آغاز یک مکالمه‌ی عالی استفاده کنیم. بسیاری از این سؤال‌ها به پرسش‌های بعدی می‌انجامند و لگام گفت‌وگو را به دست ما می‌سپارند. 

این کتاب ابزاری برای برانگیختن افراد به گفت‌وگوست؛ ابزاری برای درک و شناخت بهتر دیگران و خودمان. این سؤال‌ها در ده دسته طبقه‌بندی شده‌اند: دوستانه، شخصی، علایق، از گذشته، تصور کن، دیدگاه‌ها، پرتنش، از صمیم قلب، معنویت، مذهب.

بسیاری از مهارت‌هایی که نویسندگان بزرگ درباره‌ی بهترنوشتن به ما می‌آموزند به حیطه‌ی نوشتن و واژگان و مقدمه‌نویسی و… مربوط می‌شود؛ اما اقدامی بزرگ قبل از قلم‌به‌دست‌گرفتن وجود دارد که کمتر نویسنده‌ای به آن توجه می‌کند و آن هم «تنفس» است. درواقع، نوشتن با تنفس آغاز می‌شود. لرن هرینگ در این کتاب به نویسندگی از دیدی متفاوت نگاه می‌اندازد: روان‌شناسی. هرینگ در این کتاب به ما می‌آموزد که صدای معتبرمان چیست و چگونه آن را پیکر ببخشیم. او معتقد است نوشتن هنری ‌است که تمرین می‌طلبد. آموزشِ نویسنده باید مداوم و در تمامِ عمرش جاری باشد. این کتاب شامل سه‌ بخش می‌شود: ۱. تمرکز ذهن؛ ۲. فرایندِ عمیق نوشتن؛ ۳. پذیرفتن اینکه چه و کجا هستیم. این کتاب راهنمای تولید یک اثر نیست، بلکه راهنمای طی یک فرایند است.

وقتی به روایت فکر می‌کنیم، معمولاً ذهنمان به سمت‌وسوی هنر می‌رود؛ به سمت رمان‌ها، رزم‌نامه‌ها، قصه‌های عامیانه یا دست‌کم حکایت‌ها. روایت چیزی است که همه‌ی ما از هنرمند گرفته تا دیگران، در آن دست داریم. ما هرروزه و بارها روایت‌های گوناگونی می‌سازیم. از همان لحظه که واژه‌ها را کنار هم می‌چینیم در واقع دست به این کار می‌زنیم. روایت‌های جهان بی‌شمارند. روایت در وهله‌ی نخست انواع شگرفی از ژانرهای مختلف است که خود این ژانرها در ساحت‌های مختلفی توزیع شده‌اند. روایت را می‌توان با زبان گفتاری و نوشتاری، با تصاویر ثابت و متحرک، با حرکات بدن و همچنین با آمیزه‌ای حساب‌شده از همه‌ی این ساحت‌ها منتقل کرد. روایت در اسطوره، افسانه، حکایت، قصه، رمان کوتاه، حماسه، تاریخ، تراژدی، نمایش‌نامه، کمدی، پانتومیم، نقاشی، شیشه‌نقشینه‌ها، سینما، کتاب‌های مصور، اخبار و مکالمات حضور دارد. کتاب سواد روایت به این سوال‌ها پاسخ می‌دهد که روایت چیست؟ به چه کار می‌آید؟ و چطور به زندگی و متن‌هایی که می‌خوانیم شکل می‌دهد؟

اگر از آن دست افرادی هستید که همیشه دوست داشته‌اید داستان یا فیلم‌نامه بنویسید اما به محض اینکه خودکار را برداشته‌اید یا شروع به تایپ کرده‌اید، ترس تمام وجودتان را می‌گیرد، کتاب قصه‌ها از کجا می‌آیند برای شما نوشته شده است. اصغر عبدالهی در این کتاب با شیرینی و روانی به وصف حال خود هنگام نوشتن می‌پردازد و مختصر و مفید از دغدغه‌ها و موانعش می‌گوید و البته خودمانی توضیح می‌دهد که چطور موانع را از سر راهش برمی‌داشته است.

اگر عاشق خاطره‌نوشتن و جستارنویسی هستید اما اصول آن را نمی‌دانید حتما کتاب رها و ناهشیار می‌نویسم را بخوانید. ادر لارا در این کتاب مانند یک کارگاه نوشتن واقعی، قدم به قدم با شما پیش می‌رود تا اصول نوشتن جستار و خاطره را بیاموزید. نیاز نیست حتما نویسنده‌ی حرفه‌ای باشید، استعداد خاصی داشته باشید یا حتی بخواهید نویسنده‌ی بزرگی بشوید. اگر دوست دارید خاطرات خودتان را به شکل بهتری بنویسید، این کتاب کمکتان می‌کند.

اگر کتاب زبان بدن را بخوانید می‌توانید زبان بدن دیگران را بفهمید و بر دیگران تأثیر بگذارید. برای یادگیری و استفاده از آن نیاز به هنرو علم دارید. منظور از علم، علومی مانند فیزیولوژی، روان‌شناسی، علوم اجتماعی و انسان‌شناسی‌ است و منظور از هنر، سیماشناسی و درک اینکه چگونه کنش متقابل حرکات بدن، اختلافات جزئی و حتی تفاوت در رنگ‌ها با یکدیگر ترکیب شده و به‌وسیله‌ی فرهنگ و محتوا، روابط میان‌ ما را تعیین می‌‌کنند. اگر دوست دارید از طریق زبان بدن اطرافیانتان پی به نیات آن‌ها ببرید پس این کتاب را بخوانید.

چنانچه می‌خواهید با مثال‌های متعددی از رفتار غیرکلامی، سیگنال‌های بدنی را که می‌توانیم از آنها برای درک بهتر احساسات، افکار و نیات دیگران استفاده کنیم، بهتر بشناسیم پس کتاب زبان بدن نشر آموخته را بخوانید. این کتاب به شما کمک می‌کند شناخت دقیق‌تری نسبت به بدن خودتان پیدا کنید و متوجه شوید چرا در وضعیتی خاص بدنتان به شیوه‌‌ای منحصربه‌فرد رفتار می‌کند.

کتاب راهنمای تقویت فن بیان و تسلط بر سخنرانی به راهکارهایی برای افزایش اعتمادبه‌نفس، از نظر احساسی، ذهنی و جسمی می‌پردازد. یاد می‌دهد که چطور آن دسته از افکار و باورهای بی‌فایده و به‌دردنخور را کنار بگذاریم، صدایی گیرا داشته باشیم، اضطرابمان را کنترل کنیم و از همه مهم‌تر اینکه تمرکزمان روی نیاز مخاطب باشد. سپس می‌آموزد پیام خود را ماهرانه بسازیم، بستر خاص خود را فراهم کنیم و به رابطه‌ی دوطرفه با مخاطب برسیم. همچنین توضیح می‌دهد که اهمیت شناخت مخاطبان و دانستن نیازهای آن‌ها در چیست. یاد می‌گیریم که چطور متنی جذاب بنویسیم که خوب شروع شود، داستان‌های به‌یادماندنی داشته باشد و برای بیان آن خلاقانه از زبان بهره ببریم و چطور در هر جمعی سخنرانی کنیم. همچنین یاد می‌گیریم که چطور می‌توانیم یک تجربه‌ی بی‌نظیر را برای مخاطب رقم بزنیم.

جیمز کلیر در کتاب قدرت شروع ناقص در ۴۲ جستار کوتاه و مختصر و مفید به شما یاد می‌دهد که چطور کارهایتان را بهتر انجام دهید تا خلاقیتتان بیشتر شود. این جستارها به‌ظاهر به هم ربطی ندارند اما وقتی آن‌ها را کنار یکدیگر می‌گذارید متوجه می‌شوید که همه‌ی‌ آن‌ها به دردتان می‌خورند. از افسانه‌ی چندوظیفگی بگیرید تا قانون ۲۰/۸۰، از جعبه‌ی آیزنهاور تا چک‌کردن ایمیل‌ها، از سرعت عمل شما تا قانون بیست شکاف وارن بافت.

حواشی و فرعیاتِ زندگی دست از سرتان برنمی‌دارد و حس می‌کنید خلاقیتان به پایان رسیده است، کتاب اصل‌گرایی برای شما نوشته شده است. صرف زمان برای کارهای فرعی باعث عقب‌افتادن کارهای ضروری و اصلی و دورشدن شما از خلاقیت می‌شود. چاره‌ی کارتان اصل‌گرا شدن است. اصل‌گرایی چگونگی انجام کارهای بیشتر نیست، بلکه به معنای انجام کارهای درست و صرفِ خلاقیتتان برای مقصود اصلی است. به معنای انجام کارهای کمتر فقط محض کمتر بودنشان هم نیست. بدین معناست که برای فعالیت در بالاترین سطح اثربخشی‌تان تا می‌توانید عاقلانه خلاقیت و زمان و انرژی‌تان را فقط روی انجام کارهای ضروری سرمایه‌گذاری کنید.

در این کتاب، یاد می‌گیرید آن‌طور که واقعاً دوست دارید زندگی کنید، نه آن طوری که دیگران از شما توقع دارند. روشی را به شما می‌آموزد تا در هر دو قلمروی شخصی و حرفه‌ای کارآمدتر، بهره‌ورتر و مؤثرتر باشید. برای تشخیص موضوعات مهم، حذف موضوعات غیرمهم و انجام هر چه راحت‌تر کارهای ضروری روشی نظام‌مند را به شما آموزش می‌دهد. اصل‌گرا بودن یعنی چیزی را در کمترین زمان به بهترین شکل به منصه‌ی ظهور برسانید. 

کار عمیق یعنی انجام فعالیت‌های حرفه‌ای در تمرکز کامل و بدون حواس‌پرتی که توانایی‌های شناختی شما را به حد اعلای خود می‌رساند؛ فعالیت‌هایی که ارزش‌آفرین هستند، مهارت شما را بهبود می‌بخشند و تکرار آنها دشوار است.

اما دلیل اینکه امروزه ما نمی‌توانیم کارمان را با تمرکز کامل و عمیق انجام دهیم چیست: ابزارهای شبکه‌ای. همان ابزارهای گسترده‌ی ارائه‌ی خدمات ارتباطی مانند ایمیل و پیامک، رسانه‌های اجتماعی مثل توئیتر و فیسبوک، و سایت‌های سرگرمی-اطلاعاتی. در مجموع، ظهور این ابزارها و دسترسی فراگیر به آنها از طریق گوشی‌های هوشمند و کامپیوترهای متصل به اینترنت در محل کار، توجه و تمرکز اکثر آدم‌ها را منحرف کرده است. این توجهِ نصفه‌نیمه با کار عمیق که نیازمند دوره‌های طولانیِ تفکرِ مداوم است، سازگار نیست. درعین‌حال، دانش‌ورزان مدرن در حال وقت‌گذرانی هم نیستند. در حقیقت، آنها همیشه می‌گویند که سرشان خیلی شلوغ است. چه چیزی این تناقض را توضیح می‌دهد؟

می‌توان از طریق کاری که تعریف آن، نقطه‌ی مقابل ایده‌ی کار عمیق است، توضیحات زیادی در مورد این موضوع داد: کار کم‌عمق (سطحی): کارهای غیرشناختی و غیرمهارتی که اغلب نیاز به تمرکز کامل و حذف حواس‌پرت‌کن‌ها ندارند. این تلاش‌ها، تکرارشان آسان است و اثر خلاقانه‌ای در جهان ایجاد نمی‌کنند. به عبارت دیگر، دانش‌ورزان در عصر ابزارهای شبکه‌ای، به طور فزاینده‌ای کار کم‌عمق و سطحی را جایگزین کار عمیق می‌کنند. به طور مداوم در حال ارسال و دریافت پیام و ایمیل هستند. کتاب کار عمیق به شما کمک می‌کند به کار اصلی خود برگردید و یاد می‌دهد چگونه کاری عمیق خلق کنید.

اگر فکر می‌کنید هیچ‌وقت به هیچ کارتان نمی‌رسید و در محل کارتان یا دانشگاه از پس پروژه‌ها و مسئولیت‌هایتان برنمی‌آیید کتاب مدیریت زمان را بخوانید. با خواندن این کتاب پی به زمان‌های ازدست‌رفته‌تان می‌برید و از همین زمان‌های کوچک و کوتاه می‌توانید در انجام بقیه‌ی کارهایتان استفاده کنید.

تمرکزداشتن در دنیای آشفته و شلوغ، شاید بزرگ‌ترین مهارتی است که می‌توانید به دست بیاورید. برای اینکه تمرکز خود را قوی کنید، باید اول آن را بشناسید. سپس مثل ورزشکاری که آنقدر بر عضله‌ی خاصی کار می‌کند تا ورزیده شود شما هم با تمریناتی خاصی که در کتاب تمرکز ارائه می‌شود آن‌قدر بر تمرکزتان کار ‌کنید تا صاحب تمرکزی قوی شوید.

در ضمن با خواندن این کتاب یاد می‌گیریم تمرکز سه نوع است: تمرکز بر خود، تمرکز بر دیگری و تمرکز بر دنیای بیرونی. تمرکز درونی به ما قدرت می‌دهد تا ادراک شهودی خود را وسعت ببخشیم، ارزش‌های خود را مشخص کنیم و بهتر تصمیم بگیریم. تمرکز بر دیگری، ارتباطات ما با دیگران را در زندگی روزمره تسهیل می‌بخشد. و تمرکز بیرونی به ما امکان می‌دهد تا در دنیای وسیع بیرونی مسیر خود را پیدا کنیم و به بیراهه نرویم. اگر به دنبال یک زندگی خوب و موفقیت‌آمیز هستیم باید در هر سه زمینه چالاک و قوی باشیم. توجه دقیقاً مثل یک عضله عمل می‌کند، اگر آن را کم به کار ببریم ضعیف می‌شود و اگر زیاد مورد استفاده قرار دهیم کارآمد و قوی می‌شود. 

اگر بخواهید درباره‌ی بازیگری بدانید سراغ علی نصریان می‌روید، اگر بخواهید کارگردانی یاد بگیرید، سراغ اصغر فرهادی می‌روید، اگر بخواهید داستان‌نویسی را بیاموزید نزد محمود دولت‌آبادی می‌روید، اما اگر بخواهید خوب‌زندگی‌کردن را بیاموزید کجا می‌روید؟ ما پیشنهاد می‌کنیم نزدِ یک راهب بروید.

راهب کسی است که آگاهانه تصمیم می‌گیرد همیشه در لحظه زندگی کند. شاید فکر کنید برای یک راهب بسیار راحت است که آرام، ساکت و آسوده باشد و به‌راحتی از انتقاد کردن بپرهیزد، در مقابل وسوسه مقاومت کند و خودخواهی را کنار بگذارد. آنها در شرایطی آرام و بی‌دغدغه مخفی می‌شوند تا با مشاغل، شرکای عاطفی و خب، ساعت اوج ترافیک سروکار نداشته باشند.

از خود می‌پرسید مثل یک راهب فکر کردن چگونه قرار است در این دنیای مدرن به ما کمک کند؟ هدف کتاب «مثل یک راهب فکر کن» زندگی عاری از خودخواهی، حسادت، شهوت، اضطراب، خشم، ناخشنودی و تعلقات مادی، درست در همین زندگی آشفته و شلوغ ما است. از نظر جی شتیِ راهب، پذیرش این طرزِ فکر امکان‌پذیر است. ما باید آرامش، ثبات و سازش را بیابیم.

کتاب فضیلت کناره گرفتن درباره‌ی هنر خویشتن‌داری و ارزش کناره‌گرفتن است. اگر می‌خواهیم که در بحران‌های امروز و آتی عملکرد بهتری از خودمان نشان دهیم باید کناره گرفتن را یاد بگیریم. همچنین در سطح فردی، به‌خودی‌خود، برای تک‌تک ما ارزشمند است که هنرِ «قناعت» کردن را بیاموزیم، به‌جای آنکه هر لحظه و هرجا بیشترین‌ها را بخواهیم.

این کتاب از یک ضرورت به یک فضیلت می‌رسد و همدلانه از چیزی دفاع می‌کند که شاید امروزه شیوه‌ای منسوخ برای فکرکردن به زندگی به نظر برسد. این روزها همه انگار همه چیز را می‌خواهند؛ آن هم در بیشتر حدش. اما این خواستن‌ها واقعا چه بلایی بر سر زندگی ما می‌آورد؟ چطور می‌توانیم یاد بگیریم که قانع باشیم و به آرامش برسیم؟

هوش هیجانی عبارت است از توانایی شناخت احساسات و هیجانات خود و دیگران، تشخیص‌دادن عواطف و احساسات از یکدیگر و استفاده از این اطلاعات برای کنترل و هدایت افکار و اعمال خود. این تعریف نشان می‌دهد عواطف و هیجانات را می‌توان برای راهنمایی تفکر منطقی و اعمال هدفمند مورد استفاده قرار داد. در واقع عواطف و هیجانات می‌توانند خردمندی و منطق فرد را تقویت کنند. فکر می‌کنید در زمینه‌ی هوش هیجانی قوی هستید یا ضعیف؟ با خواندن کتاب قدرت هوش هیجانی و انجام آزمون‌های آن، به قدرت هوش هیجانی خود پی می‌برید و تفاوت آن را با هوش عملی‌تان درمی‌یابید.

شاید تاکنون این پرسش برایتان پیش آمده باشد چرا زندگی برخی آدم‌هایی که بهره‌ی هوشی (آی‌کیو) خوبی دارند، به تزلزل و بی‌ثباتی رسیده است در حالی‌که کسانی‌که بهره‌ی هوشی متوسط دارند، عملکرد و سطح زندگی‌شان خیلی بهتر است؟! چه عاملی باعث شده دسته‌ی دوم اینقدر موفق باشند؟ آیا هوش و توانایی زیاد همیشه عامل موفقیت است؟ کتاب پرورش هوش هیجانی اول از همه به شما یاد می‌دهد که هوش هیجانی چیست و سپس توضیح می‌دهد که چطور آن را می‌توانید پرورش بدهید.

این روزها همه از خودشناسی حرف می‌زنند اما خودشناسی واقعا یعنی چه؟ خودشناسی را از چند وجه می‌توان در نظر گرفت: با خبرشدن از خود و آگاهی از آگاهی خود، آگاهی از هویت عاطفی، روراستی با خود، قضاوت درباره‌ی خود و شک‌کردن درباره‌ی خود. اگر جست‌وجوی‌ ما برای خودشناسی موفقیت‌آمیز باشد، در نهایت باعث خواهد شد که اذعان کنیم چقدر شناخت کمی از خودمان داریم و شاید حتی هرگز نتوانیم به شناخت کامل و بی‌نقصی از خودمان برسیم. اما وقتی در راه شناخت خودمان قدم برمی‌داریم متوجه می‌شویم چه دریای بی‌کرانی در ما پنهان است.

آلن دوباتن در کتاب خودشناسی سعی می‌کند ما را با این دریای بی‌انتها آشنا کند. او همچنین در کتاب «خودشناسی کاربردی» که ادامه‌ی این کتاب محسوب می‌شود درباره‌ی زندگی عاطفی، شغلی، روابط با دیگران، غم و اندوه سخن می‌گوید.

اگر کمالگرا هستید و فکر می‌کنید در هر زمینه و هر کاری باید کامل باشید، کتاب موهبت کامل نبودن را حتما بخوانید. با خواندن این کتاب خود واقعی‌تان را می‌شناسید و با او آشتی می‌کنید و با تمام وجود زندگی می‌کنید. زندگی کردن باتمام‌وجود یعنی اینکه از موضع ارزشمندی با زندگی درگیر شوید؛ یعنی همگام با پرورش شجاعت، شفقت و پیوند، صبح‌هنگام که از خواب بیدار می‌شوید با خود بگویید مهم نیست چه کاری انجام می‌دهم و چه مقدار کارِ انجام‌نشده روی زمین می‌ماند. درهرصورت من کافی هستم. یعنی اینکه شب‌هنگام که به رختخواب می‌روید با خود بگویید: بله، من ناقص، آسیب‌پذیر و گاه نگران هستم، اما هیچ‌یک از این‌ها این حقیقت را تغییر نمی‌دهند که من شجاع هم هستم و ارزش آن را دارم که عشق و احساس تعلق را تجربه کنم.

حتما این روزها با اصطلاح «سایه» آشنا شده‌‌اید: بخشی از ما که دوستش نداریم و فکر می‌کنیم نیمه‌ی تاریک وجود ماست و با بخش روشن شخصیتمان در تقابل است. برای اینکه خودمان را بشناسیم باید با این نیمه‌ی تاریک آشنا شویم. اما آیا واقعا این نیمه اینطور که ما صدایش می‌زنیم تاریک است؟ آیا شناخت ما از این نیمه باعث نمی‌شود که به آن راه یابیم و حرفش را بشنویم و ببینیم چرا سال‌ها به آن بی‌توجهی کرده بودیم؟ نیمۀ‌ تاریک‌ وجود در اعماق‌ آگاهی‌مان‌ دفن‌ شده‌ و از دید ما و سایرین‌ پنهان‌ است‌. پیامی‌ که‌ از این‌ مخفیگاه‌ دریافت‌ می‌کنیم‌ ساده‌ است‌: «من‌ عیب‌ و ایرادی‌ دارم‌. من‌ خوب‌ نیستم‌. من‌ دوست‌ داشتنی‌ نیستم‌. من‌ بی‌ارزش‌ هستم‌.»

کتاب‌ «نیمه‌ تاریک‌ وجود» از آن‌ بخشی‌ از شخصیت‌ ما پرده‌ برمی‌دارد که‌ روابط‌ ما را به‌ بن‌بست‌ می‌کشاند، روح‌ ما را می‌کشد و مانع‌ از تحقق‌ رؤیاهایمان‌ می‌شود. پس سایه‌ات را بشناس تا خودت را بشناسی.

از کودکی به ما یاد داده‌اند که فرمانبردار باشیم. به همه چیز بله بگوییم و در هر گروهی که قرار گرفتیم تابع باشیم. نافرمانی همیشه رفتاری ساختارشکنانه و نابهنجار قلمداد می‌شده است. اما واقعا اینطور نیست. کتاب استعداد نافرمانی به شما می‌آموزد اتفاقا نافرمانی استعدادی است که باید درون خود پرورش داد و کاری کرد که در جایگاه معلم، رئیس و والد؛ دانش‌آموزان، کارمندان و فرزندان خود را به نافرمانی تشویق کنیم. نافرمانی و تفکر انتقادی، خلاقیت و نوآوری را در سازمان، کلاس درس و خانواده نمایان کرده و افزایش می‌دهد.

فکر کردن را ظاهرا همه‌ی ما خودبه‌خود بلدیم، نه؟ مدام هم مشغولش هستیم. شاید گاهی آرزو کنیم کاش می‌شد این مغز مشغول مشوش را خاموش کرد و دمی از رنج فکرکردن و تصمیم‌گیری آسود. ولی واقعا ما فکرکردن را بلد نیستیم. تفکر نقاد، چیزی است آموختنی و مهارت‌یافتن در آن تمرین بسیار می‌خواهد.

احساسات ما، آرمان‌هایمان، تصمیم‌ها و اعمالمان، همه محصول فرایندی است که نامش را فکرکردن گذاشته‌ایم. کیفیت زندگی ما مستقیما تابع کیفیت تفکر ماست. اگر تفکر ما نامتفکرانه و ناآگاهانه باشد، اگر سازوکارش را نفهمیم، نمی‌توانیم تشخیص بدهیم کجایش معیوب است تا اصلاحش کنیم. تفکر نقاد و انتقادیْ اندیشیدن درباره‌ی خود تفکر را به ما می‌آموزد. یاد می‌گیریم این ماشین ذهن چطور کار می‌کند، و می‌آموزیم که چطور با دراختیارگرفتن تفکرمان، فرمان اعمالمان را به دست بگیریم و مسئولیت زندگی‌مان را بپذیریم. در کتاب تفکر انتقادی به هر ابزاری که باید درباره‌ی فکرکردن و منتقدبودن بدانیم دست پیدا می‌کنیم.

یکی از محیط‌هایی که در آن هوش عاطفی یا هیجانی به کار می‌آید، محل کار است. اگر در محیط کار تنش بسیاری را تجربه می‌کنید و در تعامل هرروزه با همکارانتان به مشکلات زیادی برخورد می‌کنید کتاب هوش عاطفی در محیط کار نوشته‌ی آلن دوباتن را بخوانید. در این کتاب دوباتن ۲۰ مهارت عاطفی را به شما می‌آموزد تا در زمینه‌ی کاری‌تان رشد کنید و با همکارانتان به تعامل سازنده برسید.

همچنین کتاب «یک آموزش هیجانی» از همین نویسنده در فصلی جداگانه به مسائلی که کارمندان در حین کار به آن‌ها برخورد می‌کنند می‌پردازد.

هر گروهی که در محیطی مشغول‌به‌کار هستند لزوما یک تیم کاری را تشکیل نمی‌دهند. منظور از تیم، تیم‌های واقعی عمل‌گراست، نه گروه‌های بی‌نظمی که صرفاً به آنها لقب تیم می‌دهیم چون فکر می‌کنیم لقبی انگیزه‌بخش و انرژی‌زاست. یک تیم واقعی چه ویژگی‌هایی دارد؟ برای رسیدن به تیم واقعی و عملگرا باید چه کار کنیم و چگونه یک تیم واقعی باقی بمانیم؟ این‌ها سوالاتی است که کتاب تیم پاسخ می‌دهد.
مجموعه کتاب‌های مدیر ۲۰ دقیقه‌ای از انتشارات هاروارد که نشر آموخته منتشر کرده، کتاب‌هایی مفید برای هرکسی است که می‌خواهد در زمینهٔ شغلی و کسب‌وکار خود موفق و به‌روز باشد و در تعامل با دیگر همکارانش به کمترین مشکل برخورد کند.