لوگو طاقچه
معروف ترین شاعران عرب

اثرگذارترین و معروف‌ترین شاعران معاصر عرب

17,357 بازدید

شعر معاصر عرب دوشادوش شعر جهان در حال تحول است و همچون شعر پیشرو در دیگر کشورهای جهان در حال ترقی است. شاعران با توجه به موقعیت سیاسی و اجتماعی عصرشان زبان ویژه‌ی آن روزگار را انتخاب می‌کنند. بنابراین، تجربه‌های زبانی و تصویری و زمینه‌های انسانی تازه‌ای در خلال این شعرها به چشم می‌خورد. در این یادداشت به صورت شعری و موضوعات چند تن از اثرگذارترین و معروف ترین شاعران عرب می‌پردازیم.

درباره شعر معاصر عرب

در شعر معاصر عرب، علاوه بر قالب‌ و ساختار، نحوه‌ی کاربرد تعابیر و واژگان، وسعت خیال، تصویرآفرینی و… کاملاً متفاوت از گذشته شده است. از نظر محتوایی هم حاوی توصیفات طبیعی، عاشقانه‌ها، توجه به زن و مشکلات اوست. مسائل روز نظیر جنگ جهانی اول و دوم، مقاومت فلسطین، جنگ شش روزه‌ی اعراب، استعمار، آشنایی با دنیای غرب و به تبع آن تغییرات بنیادین در نوع زندگی نحوه‌ی نگاه اعراب به جهان پیرامون را به کلی تغییر داده است. در واقع، شعرا با سلاح قلم و شعر و احساس وارد عرصه شدند و به مبارزه با ناهنجاری‌ها پرداختند و  به ملت‌ها در برابر آن هشدار دادند.

در حوزه‌ی موسیقی هم آن قالب‌ها و وزن‌های ثابت کمرنگ شده و اندازه‌ی اندیشه است که قالب‌های جدیدی را شکل داده. شعرِ معاصرِ عرب را می‌توانیم به شاهکارهای بی‌بدیلِ دیوان‌های قدیمی ترجیح دهیم. در واقع، شعر معاصر صدای بی‌صدای شاعران نیست، بلکه فریاد خشمگین مردم ستمدیده و رنج‌کشیده است.

سعاد صباح

متولد ۱۹۴۲ و اهل کویت است. در رشته‌ی علوم سیاسی و اقتصاد دکترا گرفت. صباح دختر شیخ محمد الصباح، نوه‌ی محمد الصباح، پادشاه کویت، است. سعاد الصباح توانست جوایز بسیاری از کشورهای گوناگون در زمینه‌های شعر، دستاوردهای ادبی، سیاست و اقتصاد دریافت کند.

شعر صباح لطیف و ساده و روان است و رگه‌هایی از رئالیسم و رمانتیسم و ناسیونالیسم و فمنتیسم در آن دیده می‌شود. یکی از درون‌مایه‌های شعری او اجتماع و مسائل مربوط به آن است. مضامینی همچون دفاع از حقوق انسان‌ها، مبارزه با مردسالاری حاکم بر جامعه، انسان‌دوستی و عدالت‌خواهی، احقاق حقوق انسان و زن، احیای هویت زن و دفاع از کیان زنان، مبارزه با نابه‌سامانی‌های اجتماعی از جمله تبعیض میان زن و مرد در جوامع مردسالار، آزادی‌خواهی… مهم‌ترین دغدغه‌های او در شعر است.

صباح از ابزار سوررئال برای خلق شعر خود استفاده می‌کند که فضایی وهمی، ذهنی، فرا واقعیّت می‌آفریند و ماهرانه از عناصر عینی بهره می‌برد و با استفاده از عناصر آشنا و اشیای پیرامون خود، فضایی ذهنی و ناآشنا تولید می‌کند. این همراهی ذهنی و واقعی در شعرش یک نوع تناقض و طنز تلخ به وجود آورده است.

«و لأنّک تحبنی فأن العالم صار اکبر

‏و السماء أوسع

‏و البحر اکثر زرقه

‏و العصافیر اکثر حریه

‏و أنا ألف ألف مره أجمل..»

‌‌

و از آن روی که مرا دوست داری

‏جهان بزرگ‌تر شد

‏و آسمان گسترده‌تر شد

‏و دریا نیلگون‌تر شد

‏و گنجشکان آزادتر شدند

‏و من هزار هزار بار زیباتر شدم…

صباح زن و عواطف زنانه را در شعرش به کار می‌برد؛ موضوعاتی از قبیل عشق، مهر مادری، آرمان‌خواهی، ظلم‌‌ستیزی و اعتراض به تحقیر زن از مهم‌ترین مضامین سروده‌های عاطفی صباح است. این موضوعات حاصل تجربه‌های درونی شاعر است که در نهایت روانی و رسایی منتقل می‌شود. در مفاهیم اجتماعی و سیاسی فرهنگ و تفکری عمیق دارد که ریشه‌های آن به زمان‌های بسیار دور باز می‌گردد. او گذشته را به خوبی می‌داند و گاهی در شعر خود آن را به استهزا می‌کشاند.

«…ان الکتابهَ عندی

هی حوارُ اقیمُه مع نفسی

قبل ان اقیمه معک..»

…این نوشتن برایم

گفتگویی‌ است با خودم

پیش از اینکه به تو بگویمش…

بخشی از کتاب صوتی در آغاز زن بود را بشنوید.

در آغاز زن بود سعاد الصباح

گوینده: هما الهی
اطلاعات بیشتر و دانلود کتاب صوتی

نزار قبانی

نزار قبانی مشهورترین شاعر سوری و حتی شاید معروف ترین شاعر زبان عرب در عصر جدید است. دیوان‌های او به اکثر زبان‌های دنیا ترجمه و تعداد طرافدارانش از مرز عرب‌زبان‌ها عبور کرده و در سراسر دنیا پراکنده شده است. نزار در روز ۲۱ مارس ۱۹۲۳ در دمشق متولد شد. آشنایی با چند زبان فرنگی و ادب و فلسفه و بزرگان فرهنگ و ادب اروپا سبب عمق‌بخشیدن به شعرش شد. استفاده از محضر استادی چون خلیل مردم بک سبب انس او با شعر عرب بود.

او «شاعر زن»‌ است، چرا که در اشعارش عشق مهم‌ترین مضمون است. مفاهیم دیگری نظیر مسائل اجتماعی و سیاسی و وطن در اشعار او دیده می‌شود. در نگاه او زن چیزی متفاوت از وطن نیست؛ در واقع وطن ترکیبی است از میلیون‌ها چیز. وطن در نظر او: «از قطره باران تا برگ درخت تا قرص نان و ناودان و نامه‌های عاشقانه، و بوی کتاب‌ها و شانه‌ای که در گیسوان معشوق من سفر می‌کند و سجاده نماز مادرم و زمانی که بر چهره‌ی پدرم شیار افکنده است. من از این چشم‌انداز پهناور است که وطن را می‌بینم. نوشتن درباره‌ی وطن موعظه‌کردن نیست و خطبه‌خواندن نیست، سرمقاله‌ی روزنامه نیست».

یا وطنی الحزین

حولتنی بلحظهٍ

من شاعرٍ یکتبُ الحبَ و الحنین

لشاعرٍ یکتبُ بالسکین

اندوه این وطن از شاعر اشتیاق و عشق

بدل کرده است مرا

به شاعری که شعر می‌نویسد با نیش خنجرش

نزار یک دروه‌ی  گذار از شعر عاشقانه به شعر سیاسی داشته است، اما این تحول و دوره‌ی گذار را نتیجه یک حرکت درونی می‌داند. سبک شعری او ساده و ظریف و شامل موضوعاتی همچون عشق، اروتیسم، فمینیسم، دین، ناسیونالیسم است. عاشقانه‌های معروفش را خوانندگانی همچون عبدالحلیم حافظ، نجات صغیره، ماجده الرومی و کاظم الساهر خوانده‌اند.

محمود درویش

محمود درویش در ۱۳ مارس ۱۹۴۱، در دهکده‌ای از دهکده‌های فلسطین اشغالی به نام بروه متولد شد. در هفت سالگی و در پی حملات اسرائیل به بروه همراه با صدها تن از مردم روستا از میان بیشه‌ها فرار و به لبنان مهاجرت کرد. درویش می‌گوید: «احساس می‌کنم آن شب مرزی بود میان دوران خوش کودکی من و ناگهان احساس کردم که دیگر جزء بزرگ‌ها شده‌ام، و وقتی که در صف پناهندگان برای گرفتن غذا می‌ایستادم، کلماتی از قبیل وطن، جنگ، اخبار، پناهندگان، مرز و… را شنیدم، که مرا از طفولیتم محروم کرد».

چندین بار در زندان‌های درازمدت اسرائیل به سر برد و بسیاری از زیباترین شعرهای او محصول همین زندان‌هاست. سال‌ها در قاهره، بیروت، تونس و پاریس در تبعید بود. درویش در آوارگی‌ها و ناامید‌ی‌ها همواره وطن را به یاد داشته و در دوره‌هایی که بیرون از زندان بوده درباره‌ی قومیت و مبارزه مضامینی عمیق سروده است.

یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های شعر درویش مسئله‌ی به مبارزه طلبیدن است؛ آن چیزی که شاعر با استفاده از تصویر به بیان قهرمانی‌ها و فداکاری‌ها در نبرد با ظلم و بیداد می‌پردازد یا با تأکید بر نقش شعر مفاهیم مبارزه را عرضه می‌کند یا جوهر فرهنگ انسانی را مبارزه با ظلم و زیبایی‌بخشیدن به زندگی انسان می‌داند. مسئله‌ی فلسطین مضمون پررنگ اشعار اوست که باعث شده او را «شاعر مقاومت فلسطین» و «شاعر سرزمین‌های اشغالی» بنامند. سال ۱۳۹۰ محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین، شعری از محمود درویش را در سازمان ملل خواند:

قفون هنا

قاعدون هنا

دائمون هنا

خالدون هنا

ولنا هدف واحد.. واحد.. واحد..

أن نکون.. وسنکون

اینجا می‌ایستیم

اینجا می‌نشینیم

اینجا دائمی هستیم

اینجا ابدی هستیم

و همه ما یک، یک و فقط یک هدف داریم

اینکه باشیم و خواهیم بود

نازک صادق الملائکه

نازک‌الملائکه در بغداد، به سال ۱۹۲۳، در یک خانواده‌ی مرفه و ثروتمند و شیعه‌ی عراقی متولد شده است. پدر و مادرش هر دو شاعر بودند و دیوان شعر دارند. مجموعه‌های شعری نازک الملائکه عبارت‌اند از عاشق شب؛ شراره‌ها و خاکسترها؛ ژرفای موج؛ درخت ماه؛ سوگنامه زندگی و سرودی برای انسان. او برای اولین بار قوالب وزن عروض کلاسیک را درهم شکسته و در عروض آزاد شعر سرود. می‌گوید: «در شعر… قاعده‌ناپذیری، قاعده اصلی است؛ زیرا شعر مولود حوادث زندگی است و زندگی قاعده معینی ندارد و سلسله حوادث آن را نمی‌توان دنبال کرد» یا «در این شعرها آزادی عجیبی داشته‌ام و هزاران قید و بند را از بال شعر خود گشوده‌ام». شعر نازک‌الملائکه رقیق و رمانتیک و ساده و روشن و دور از هرگونه پیچیدگی است.

سکَن اللیلُ

أصغِ إلى وَقْع صَدَى الأنَّاتْ

فی عُمْق الظلمهِ، تحتَ الصمتِ، على الأمواتْ

صَرخَاتٌ تعلو، تضطربُ

حزنٌ یتدفقُ، یلتهبُ

یتعثَّر فیه صَدى الآهاتْ

فی کل فؤادٍ غلیانُ

فی الکوخِ الساکنِ أحزانُ

فی کل مکانٍ روحٌ تصرخُ فی الظُلُماتْ

فی کلِّ مکانٍ یبکی صوتْ

هذا ما قد مَزّقَهُ الموتْ

الموتُ الموتُ الموتْ

یا حُزْنَ النیلِ الصارخِ مما فعلَ الموتْ

شب آرام شد‏

به طنین ناله گوش فرا ده

در ژرفای سیاهی، در زیر سکوت، بر فراز مردگان

فریادها بلند می‌شود، می‌لرزد

اندوه می‌جهد، شرر می‌گیرد

طنین آه‌ها در میان اندوه، باز می‌ماند

هر قلب می‌جوشد ‏

در لانهٔ خاموش، اندوه جا گرفته‏

در هر سو روحی است که در تاریکی فریاد می‌کشد‏

در هر سو، صدایی می‌گرید:‏

این را مرگ پاره کرده است

مرگ، مرگ، مرگ‏

چه اندوهی جانسوزی، مرگ برای نیل آورده است.

احمد مطر

احمد مطر زاده ۱۹۵۶ روستای التنومه در حومه‌ی شهر بصره است. او یکی از مروف‌ترین شاعران عرب و عراقی است و به خاطر شعرهای گزنده و طنزآمیزش شهرت دارد. از چهارده سالگی به سرودن شعر پرداخت. شهامتش در معرفی ظلم و ستم ظالمان او را به عنوان «شاعر انتحاری» معروف کرده است.

مطر اهل مبارزه و مقاومتِ خشمگین با نادانی ظالمانه‌ی حکمرانان و استعمار سرزمین‌های عرب است. احمد مطر خواسته یا ناخواسته براثر تجربه‌ی زیسته‌اش همواره حرکت به سمت خلق جامعه‌ای مطلوب را پیش رو قرار داده و از وقتی خود را شناخت و معلوماتش وسعت گرفته چاره‌ای جز رویارویی با واقعیت نداشته است. مطر می‌گوید: «نوشتن و سرودن برای من، نوعی اعتراض علیه اوضاع نابسامان جهان عرب است. تلاشی است برای بازپس‌گرفتن انسانیت به غارت رفته‌ام….».

احمد مطر به خاطر شعرهایش که بی‌پروا در فضای خفقان‌آور حکومت بعث گفته می‌شد از عراق اخراج شد و به کویت رفت. در کویت با ناجی علی، کاریکاتوریست مشهور فلسطینی، همراه و همکار شد. علی ناجی برای قصاید تند مطر کاریکاتور می‌کشید و منتشر می‌کرد. به همین علت هر دو از کویت اخراج و روانه لندن شدند.

احمد مطر برخلافِ دیگر شاعران بزرگ عرب به شعرگفتن از سرِ تفنّنی روشنفکرانه یا از سرِ دردی زودگذر بسنده نکرده‌ است. شــعر مطــر گــامی اســت بــه ســوی آزادی مــردم عــرب از قیــد و بنــدهای سـلطه‌ی نـادانان. دربـاره‌ی عـشق چیـزی نمـی‌گویـد، امـا در دیوانش سـخن همـه از عشق به وطن و آزادی انسان در برابر ظلم است. از آثار مطر می‌توان به مجموعه‌های پلاکارد، چه دشوار است سخن، سربه دارم و دیوان ساعت اشاره کرد.

کُنتُ أسیرُ مفرداً

أحمِلُ أفکاری معی

و مسمَعی و مَنطِقی

فازِدَحَمت

الوجوه من حَولی

قالَ لَهم زَعیمهم:خُذوه

سألتهم:ما تُهمتی ؟

فَقیلَ لی:

تَجَمُّع مشبوه!

‌‌

تنها در حرکت بودم

و با خود اندیشه‌ها و بیانم را می‌بردم

و صداهایی

که می‌شنیدم

چهره‌هایی پیرامونم را گرفتند

فرمانده‌شان به آنان گفت: ببریدش

پرسیدم: اتهامم چیست؟

به من گفته شد:

تجمع مشکوک!

غاده السمان

غاده السمان یکی از برجسته‌ترین بانوان نویسنده و معروف ترین شاعران زن عرب است که از دهه‌ی شصت قرن بیستم شروع به نوشتن کرد و تاکنون بیش از ۴۵ رمان، مجموعه داستان، دیوان شعر و مجموعه مقالات منتشر کرده است. ایرانیان او را بیشتر با سروده‌هایش می‌شناسند، ولی در جهان عرب رمان‌ها و داستان‌های کوتاهش شهرت دارد. غاده السمان موجودی پر از تناقض است و تک‌بعدی نیست. شاعری تغزلی و همواره در پی آزادی و سرودن از موقعیت زنان عرب که آزادی را در معنای انسانیش برایشان می‌خواهد. در آثارش به همان اندازه که از عشق و زنانگی می‌نویسد از مفهموم مقاومت و وطن هم می‌نویسد. او زن است، اما از مردان هم می‌گوید.

از ویژگی‌های غاده السمان جسارت اوست که مفهوم زن بودن را وارد شعر عرب کرد، چون در فرهنگ عرب زن در محیطی بسته بود و نمی‌توانست بسیاری از احساسات درونی خود را ابراز کند. غاده السمان با چهارچوب‌های همیشگی مخالفت می‌کند و از ناگفته‌ها می‌گوید. سطرهای شعرهای او کوتاه‌اند، اما عمق و ژرفای بسیاری دارند. کلمات شعرش در ارتباط تنگاتنگ با هم هستند. اگرچه در شعرهایش مفهوم یا واژه‌ای را تکرار می‌کند موضوع تکراری نیست. شعر حول محوری مشخص حرکت می‌کند و در نهایت پس از چند دور دوباره به مفهوم اول بازگردد.

غاده‌ السمان در ۱۹۴۲ در دمشق و در خانواده‌ای فرهیخته به دنیا آمد. پدرش، دکتر احمد السمان، مردی بود خودساخته و رئیس دانشگاه دمشق و وزیر علوم سوریه. السمان زیر نظر پدرش از همان کودکی زبان فرانسه را آموخت و با قرآن مأنوس شد. در ۱۹۶۳ در سوریه لیسانس زبان و ادبیات انگلیسی گرفت و در ۱۹۶۴ برای ادامه‌ی تحصیل در مقطع فوق لیسانس به لبنان رفت و بعدها و در سال ۱۹۶۶ برای ادامه‌ی تحصیل در مقطع دکترا به لندن رفت. در همین سال، پس از انتشار شام غریبان، هم پدرش را از دست داد و هم شغل خبرنگاریش را در یک مجله‌ی لبنانی. پس از آن، غربت در لندن و درگیری با مشکلات مالی از ادامه‌ی تحصیل منصرفش کرد.

لأنی أحبک

عادت الألوان إلى الدنیا

لأجلک

ینمو العشب فی الجبال

لأجلک

تولد الأمواج

ویرتسم البحر على الأفق

لأجلک

یضحک الأطفال فی کل القرى النائیه

لأجلک

تتزین النساء

لأجلک

اخترعت القبله…

وأنهض من رمادی لأحبک

کل صباح

أنهض من رمادی

لأحبک أحبک أحبک…

چون تو را دوست دارم

رنگ‌ها به دنیا بازگشته­‌اند…

 به خاطر تو

گیاهان در کوه­ها می­رویند

به خاطر تو

موج­ها متولد می­شوند

به خاطر تو

کودکان در روستاهای دورافتاده می­خندند

به خاطر تو

زنان خود را می‌­آرایند

به خاطر تو

بوسه اختراع شد!…

و هر روز از خاکستر خود برمی­خیزم تا دوستت داشته باشم

هر روز صبح از خاکسترم برمی­خیزم

تا دوستت داشته باشم، دوستت داشته باشم، دوستت داشته باشم…

آدونیس

ادونیس، نام مستعار علی احمد سعید اسبر، شاعر سوری است. او در سال ۱۹۳۰ در خانواده‌ای علوی و در یکی از روستاهای سوریه به نام قصابین متولد شد. تا چهارده سالگی در همان جا نزد پدرش و در خانه به آموختن مقدمات زبان و ادب و حفظ‌کردن شعرهای شعرای عرب پرداخت. ادونیس یکی از متجددترین شاعران عرب است. ادبیات غرب را به خوبی‌ می‌شناسد و جریان‌های مدرن شعر غربی را درک کرده است. ادونیس بی‌مهابا مرزهای تجدد را در هم‌ می‌شکند. از نظر او سنت‌شکنی فقط در شعر و هنر نباید اتفاق بیفتد بلکه همه چیز را می‌تواند در کام خود بکشد و امری نو خلق کند.

شعر ادونیس حاصل تفکر در جهان درون و بیرون است. او شعر را نوعی ماجراجویی هستی‌شناسانه می‌داند تا به کشفی جدید دست بزند و با بیانی شاعرانه بیان کند. در اشعار او مضامین رمانتیک و تغزلی، تعابیر چند پهلو و پیچیده، تجربه‌های عرفانی و هستی‌شناختی، مفاهیم اسطوره‌ای و تاریخی دیده می‌شود. از آثار او می‌توان به مجموعه نخستین شعرها، پس از آن برگهایی در باد، سرودهای مهیار دمشقی، تحولات و هجرت در اقالیم شب و روز، تئاتر و آینه‌ها، زمانی میان خاکستر و گل سرخ اشاره کرد.

او بارها نامزد جایزهٔ نوبل ادبی شده و جایزهٔ ادبی گوته و مدال گوته را در اختیار دارد. همچنین جایزه‌ی جهانی شعر پیتسبرگ امریکا و جایزه‌ی ناظم حکمت و جایزه‌ی دوسالانه‌ی شعر لیژ بلژیک را کسب کرد.

برگی پیش می‌آید

در مغاک نوشتن می‌آرامد

با شکوفهٔ افسردگی بر دوش

پیش از درخشیدن کلام

پژواکی در پوست ظلمت تکثیر می‌شود

برگی روان پیش می‌آید

جنگل به جنگل

آهنگ سرزمین بیگانه می‌کند

با شکوفه‌های افسردگی بر دوش.

عبدالوهاب البیاتی

عبدالوهاب البیاتی -شاعر نوگرای عراقی- در بغداد و در سال ۱۹۲۶ در محله‌ای نزدیک مزار صوفی معروف عبدالقادر گیلانی متولد شد. مدرس و روزنامه‌نگار بود. فعالیت سیاسی داشت و در کنار مبارزان عراقی علیه رژیم فاسد بعث قرار گرفت. او شاعری ملی و انقلابی است و به شاعرانی که در برابر ظلم و بیداد سکوت کرده‌اند انتقاد می‌کند. بعد از مدتی از عراق خارج شد و به بیروت، مصر، سوریه، وین، شوری و… رفت. امروزه به عنوان پرچمدار شعر مترقی مورد قبول همگان است و شعرش به اکثر زبان‌های زنده ترجمه شده است.

البیاتی شاعری جنجال‌برانگیر بود و شعرش را با مضامین رمانتیک شروع کرد و سپس رئالیسم، سوسیالیسم، سمبلیسم و سوررئالیسم را پشت سر گذاشت. یکی از ویژگی‌های شعرش بیان مقاومت و اسلوب سخریه است به همین جهت سروده‌های انقلابیش، نه تنها در عراق، بلکه در سایر کشورها شهرت پیدا کرده است. یکی دیگر از درونمایه‌های شعرش سفر کردن و کوچ است. سفری که پایانی ندارد، چون زندگی و تکامل پایانی ندارد. البیاتی تجربه‌ی شاعر را سفر در اعماق حیات و سفر از افقی به افق دیگر می‌داند. این برداشت با زندگی شخصی او هماهنگ است چون بیشتر عمرش در سفر است. مقدار زیادی از کلمات و صفت‌ها در شعر او هست که درگیری او را با پلیدی‌های موجود بیان می‌کند.

از آثار او می‌توان به مجموعه مرگ در زندگی، تجربه‌های شعری من، چشم‌های سگان، مرثیه‌ای برای آفتاب حزیران، نوشته برخاک، یادداشت‌های سیاست پیشه‌ای حرفه‌ای، کتاب دریا و شعرهایی عاشقانه بر دروازه‌های هفتگانه جهان اشاره کرد.

سقطت فی العتمه والفراغ

تلطخت روحک بالأصباغ

شربت من آبارهم

أصابک الدوار

تلوثت یداک بالحبر وبالغبار

وها أنا أراک عاکفا علی رماد هذی النار

صمتک بیت العنکبوت، تاجک الصبار

یا ناحرا ناقته للجار

سقوط کردی در تهی و سیاهی

و روحت آغشتهٔ رنگ‌ها شد

و از چاه‌هایشان نوشیدی

تو را سر گیجه فرا گرفت

دستانت آلودهٔ دوات و غبار شد

و می‌بینم تو را،

که بر خاکستر این آتش معتکف شده‌ای.

سکوتت خانهٔ عنکبوت است و تاجت کاکتوس

ای قربانی‌کنندهٔ شتر خویش برای همسایه.

کلام آخر

شعر معاصر عرب

شعر معاصر عرب

نویسنده: محمدرضا شفیعی کدکنی

انتشارات سخن

اطلاعات بیشتر و خرید

هر یک از شاعرانی که به آن پرداختیم به نحوی در تغییر و دگرگونی شعر عرب اثرگذار بودند و خالق جریان‌های شعری چه در فرم و چه در محتوا. علاوه بر این، شاعران زن هم وارد عرصه شدند و مفاهیم جدیدی را وارد شعر کردند که مطالعه درباره‌ی آن جذاب است. برای آشنایی بیشتر با اثرگذارترین و معروف‌ترین شاعران عرب می‌توان کتاب شعر معاصر عرب اثر دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی را مطالعه کرد. در این کتاب نویسنده نگاه کلی‌ای به شعر عرب انداخته و خواننده را با دگرگونی‌ها و ویژگی‌ها و درون‌مایه‌های آن آشنا می‌کند.

اگر این مطلب را دوست داشتید، پیشنهاد می‌کنیم که مطلب زیر را هم مطالعه کنید

17,357 بازدید
برچسب ها

Avatar

الهه سوداچی


اشتراک گذاری یادداشت
2.8 4 رای
امتیاز مطلب
اشتراک
اطلاع از
guest
0 دیدگاه ها
بازخورد داخلی
نمایش همه کامنت ها
یادداشت های مشابه

دانلود کتاب از اپلیکیشن طاقچه

نصب طاقچه