ماتیلدا
نویسنده: رولد دال
مترجم: محبوبه نجفخانی
نشر کتاب چ
اگر از شما بپرسند که برای یک آدم فضایی که دوست دارد کتابهایی از زمین را به عنوان سوغاتی به سیارهاش ببرد، چه پیشنهادی دارید، چه جوابی میدهید؟ پاسخ من، مجموعه کتابهای رولد دال است. چرا که هرچیزی که بخواهیم، میتوانیم در آن پیدا کنیم. از ماجراهای عجیب و غریب فانتزی گرفته تا کارخانههای شکلاتسازی که کار کردن در آن و خوردن شکلاتهایش آرزوی هر کودکی است. از غولهای مهربان و بداخلاق گرفته تا بچههایی که به جنگ جادوگرها میروند و آنها را شکستی جانانه میدهند. از داروهای شگفتانگیزی که مادربزرگها و مرغها را چاق و چله و حسابی قدبلند میکنند گرفته تا مدرسهای که در آن، مدیر وحشتناکی وجود دارد و البته که در نهایت، به دست بچهها از راه بدر میشود. حتی داستانهایی که او برای بزرگسالان نوشته است هم از عنصر ناب غافلگیری پر است. واقعا چه کسی است که دلش نخواهد در چنین دنیایی زندگی کند؟
نشریات بزرگ و معتبر جهانی، رولد دال را بهعنوان یکی از مهمترین نویسندگان کودک میشناسند که در عین هوشیاری و با شوخطبعی تمام به ذهنش اجازه خیالپردازی و خلق رویاهای عجیب را میدهد. آنها کتابهای او را اینگونه توصیف میکنند: درخشان! فکرشده و لذتبخش. اثری که به دل کودکان مینشیند و… در این یادداشت به سراغ زندگینامه رولد دال و کتاب های او رفتهایم تا این نویسنده محبوب را بیشتر بشناسیم.
اگر به ادبیات کودکان علاقه دارید پیشنهاد میکنیم یادداشتهای زیر را هم بخوانید:
رولد دال، نویسنده انگلیسی نروژی است که در سال ۱۹۱۶ در ولز به دنیا آمد. او هنگامی که چهارساله بود، خواهر بزرگتر و پدرش را از دست داد و مسئولیت امور خانواده بر گردن مادرش افتاد. زنی که همیشه و در همه حال حامی فرزندانش بود. او از دوران کودکیاش به داستان و کتاب علاقه داشت و اتفاقات مختلفی که در زندگیاش رخ داد، همه به ایدههای او برای نوشتن داستانهایی بینظیر تبدیل شدند.
رولد دال در کودکی به یک مدرسه شبانهروزی برای درس خواندن رفت. مدتی در شرکت نفتی شل در آفریقا مشغول به کار بود و هنگامی که جنگ جهانی دوم آغاز شد، در نیروی هوایی ارتش انگلستان خدمت میکرد. در همین دوران بود که هواپیمایش سقوط کرد و او به شدت مجروح شد. پس از کار در ارتش، مشغول نوشتن شد و داستانهایی خلق کرد که او را به نویسنده محبوب بچهها و بزرگسالان تبدیل کرد. نشریه تایم درباره آثار او اینطور نوشته است: «داستانهای او، آثار کلاسیک آیندهاند. او یکی از محبوبترین نویسندههاست و کودکان عاشق داستانهای او هستند».
اگر داستانهای رولد دال را خوانده باشید، حتما متوجه شدهاید که او چقدر ماهرانه خیالپردازیهای مشترک را به قالب قصه درآورده است. یکی از دغدغههای او این است که روزی برسد که کتابی باقی نماند و سروکله این دغدغه در کتاب ماتیلدا پیدا می شود. از طرف دیگر، در داستانهای او همیشه با بچههایی روبرو هستیم که جسور، شجاع و خلاقاند و به خوبی در برابر حرف زور ایستادگی میکنند. کودکان قصههای رولد دال، کودکانی هستند که نمیپذیرند باید ساکت باشند، صدایشان شنیده نشود و دیده نشوند. ویژگی بارز دیگر قصههای او، این است که تخیل انسان را به چالش میکشد و محدودیتهای ذهنی را کنار میزند. کنارهم قرار گرفتن تمام این مزیتها سبب شده تا متخصصان در حوزه ادبیات کودکان، کتابهای او را در فهرست کتابهایی قرار دهند که هر کودکی باید بخواند.
رولد دال در کتاب پسر، از خاطرات دوران کودکی و نوجوانی خود نوشته است. همان زمانی که برای درس خواندن به یک مدرسه شبانهروزی رفت. اتفاقاتی که در آن مدرسه افتاد، بعدها دستمایه نوشتن یکی از مشهورترین کتابهای او شد: چارلی و کارخانه شکلاتسازی؛ کارخانه شکلاتسازی که کنار آن مدرسه بود، هر هفته یک بسته از شکلاتهای جدیدش را برای بچهها میفرستاد و از آنها میخواست درباره خوشمزه بودن یا نبودن آن نظر بدهند. واقعا چه گروه مخاطبانی بهتر از بچههای مدرسهای؟ یا در همان دورانی که بهعنوان خلبان در نیروی هوایی ارتش کار می کرد و یا زندگیاش در آفریقا، بعدها تبدیل به کتابهای دیگری به نامهای پرواز، سفر تکنفره و سال من شد. داستانهای او جذابیتهای بسیاری داشتند و از روی بسیاری از آنها اقتباسهای انیمیشنی و سینمایی موفقی هم صورت گرفته است.
اگر عبارت موزه رولد دال را سرچ کرده باشید، احتمالا تصویری از یک صندلی راحتی دیدهاید که کنار میزی قرار دارد و جای دلپذیری برای نشستن، کتابخواندن و داستاننوشتن است. این ساختمان که حالا به اسم موزه رولد دال شناخته می شود، موسسه خیریهای است که هدفش، آموزش هنر ادبیات به همه است. در این موزه، قصهگوهای ماهر، با کمک داستانهای رولد دال شنوندگانشان را شگفتزده میکنند و کارگاهها و برنامههای آموزشی مختلفی نیز دارند. علاوه بر این، درآمد این موزه، صرف کمک به خانوادههای کودکانی میشود که بیماریهای خونی و عصبی دارند. جالب است بدانید موزه رولد دال، همان کلبهای است که او برای نوشتن به آنجا میرفت و برایش حکم یک آشیانه مقدس را داشت.
زندگینامه رولد دال در روز سیزدهم سپتامبر شروع میشود: روزی که او به دنیا آمد. این روز هرسال بهعنوان روز رولد دال گرامی داشته میشود و نشانهای از قدردانی برای تلاشهای او در زمینه ادبیات کودکان است. در سال ۲۰۰۸ موسسه خیریه بوک تراست به کمک مایکل روزن، جایزه رولد دال را نیز بنیان نهاد که به نویسندگان کتابهای خندهدار کودکان، داده میشود.
ماتیلدا
نویسنده: رولد دال
مترجم: محبوبه نجفخانی
نشر کتاب چ
ماتیلدا را شاید بتوان مشهورترین اثر رولد دال دانست که در سال ۱۹۹۹ برنده جایزه کتاب سال کودکان شد و به فهرست بهترین رمانهای بریتانیا هم راه پیدا کرد.
این داستان درباره دختری به نام ماتیلدا است که یک نابغه تمامعیار است اما متاسفانه در خانواده عجیبی به دنیا آمده است که ارزشی برای او قائل نیستند. در خانه آنها خبری از کتاب نیست، پدر که به حرفه کلاهبرداری در پوشش خرید و فروش اتومبیل مشغول است، حسابی به خود میبالد و مادر هم تنها کار مهم دنیا را بازی کردن، آرایش کردن و ازدواج کردن میداند. اگر فکر میکنید که سرنوشت ماتلیدا در این خانواده، محکوم شدن به یک شکست ابدی است، سخت در اشتباهید!
بخشی از کتاب صوتی ماتیلدا را بشنوید.
ماتیلدا رولد دال
گوینده: زهره زاهدی
جادوگرها
نویسنده: رولد دال
مترجم: محبوبه نجفخانی
نشر افق
در گذشته دور باورهای بسیاری مبنی بر واقعی بودن جادوگرها وجود داشت. آن هم جادوگرهایی که اصلا مهربان نیستند، از بچهها متنفرند و خوراکشان، بچههای خوشمزه و تمیز است. البته جای نگرانی نیست چون کارآگاههای حرفهای هم هستند که کارشان شکار این جادوگرهاست. به هرحال، خانوادهها همیشه باید به بچهها درباره وجود این جادوگرها هشدار بدهند و مراقبشان باشند که مبادا بچهها به دست این جادوگرها بیفتند! اما خب، اگر پای یک تعطیلات با مادربزرگ در یک هتل وسط باشد، میشود کمی از سختگیریها را کمتر کرد. با این امید که جادوگرها سراغ این هتل نیایند.
اگر شما هم این داستان بامزه را خواندهاید و دوست داشتید، حتما برایتان جالب است بدانید که رولد دال برای آفریدن شخصیت مادربزرگ در قصه جادوگرها، از مادربزرگ خودش الهام گرفته است.
غول بزرگ مهربان
نویسنده: رولد دال
مترجم: گیتا گرکانی
نشر کتاب چ
هرچیزی از غولها برمیآید. حمله کردن به انگلستان و خوردن بچهها که چیزی نیست. یک شب که صوفی در تختخوابش در یتیمخانه غلت و واغلت میزند، بیخیال خوابیدن میشود و سراغ پنجره میرود. پرده را کنار میزند ولی چیزی که جلوی چشمهایش میبیند، چیزی نیست که اصلا انتظارش را داشته باشد. یک غول بزرگ هشت متری کنار پنجره ایستاده است و میخواهد صوفی را با خود ببرد. باید دید که آیا صوفی شانس میآورد یا نه؟
بخشی از کتاب صوتی غول بزرگ مهربان را بشنوید.
غول بزرگ مهربان رولد دال
گوینده: زهره زاهدی
چارلی و کارخانه شکلات سازی
نویسنده: رولد دال
مترجم: زهره مستی
انتشارات نوید حکمت
شکلات خوراکی محبوب همه بچههاست. واقعا چه کسی است که دلش نخواهد از یک کارخانه شکلاتسازی جذاب دیدن کند و از آنجا برای خودش به اندازهای که تا آخر عمرش کافی باشد، شکلات و آبنبات بردارد؟ آقای ویلی وانکا که مالک یک کارخانه شکلاتسازی خیلی مشهور است، یک ایده طلایی دارد. او درون بسته پنج شکلات، بلیطهای طلایی قرار میدهد که هرکس برنده آن باشد، یک سفر به کارخانه شکلاتسازی هدیه میگیرد. و ظاهرا آن روز، روز شانس چارلی است. چارلی در خانواده فقیری به دنیا آمده است و فقط یک روز در سال که روز تولدش باشد، میتواند شکلات بخرد! آن هم دقیقا همان شکلاتی که بلیط طلایی در آن است!
بخشی از کتاب صوتی چارلی و کارخانه شکلاتسازی را بشنوید.
چارلی و کارخانه شکلاتسازی رولد دال
گوینده: گروه گویندگان
چارلی و آسانسور خارق العاده شیشه ای
نویسنده: رولد دال
مترجم: زهره مستی
انتشارات نوید حکمت
سفر کردن با یک آسانسور بزرگ شیشهای حسابی هیجانانگیز است. اما اگر این آسانسور از جو زمین خارج شود و شما را به یک هتل فضایی ببرد، جذابیتش دوبرابر میشود. رولد دال نوشتن داستان چارلی باکت را از همانجا که در کتاب قبلی، به پایان رسانده بود، ادامه داد و این داستان خلق شد. قسمت سوم این ماجرا، چارلی و کاخ سفید، به دلیل مرگ رولد دال، ناتمام ماند.
این هم جور دیگر
نویسنده: رولد دال
مترجم: رضی هیرمندی
نشر کتاب چ
افسانههای معروفی که دوران کودکی بسیاری از ما را پر کردهاند، داستانهایی مانند سیندرلا، سفیدبرفی، جک و لوبیای سحرآمیز، موطلا و سه بچه خرس، شنل قرمزی و و سه بچه خوک، احتمالا امروز جذابیت چندانی برای بچهها ندارند. اما اگر نویسندهای پیدا شود و این داستانها را یک طور دیگر بازنویسی کند چطور؟ این همان کاری است که رولد دال در کتاب این هم جور دیگر انجام داده است. یک روایت خندهدار، بامزه و حسابی متفاوت با آن چیزی که انتظارش را داشتید.
داستانهایی که تا اینجا معرفی کردیم، همگی داستانهای معروف و مشهور رولد دال بودند. او برای کودکان کتابهای زیادی نوشته است: جیمز و هلوی غولپیکر، آقای روباه شگفتانگیز، انگشت جادویی، داروی شگفتانگیز جرج، تشپ کال، آدمکوچولوها و… تصویرگری این کتابها برعهده کوانتین بلیک بوده و الحق که کار را به زیبایی هرچه تمامتر انجام داده است. اما رولد دال برای بزرگسالان هم داستانهایی نوشته است. زن صاحبخانه، پیشخدمت، بانوی من قمری من و دیروز زیبا بود، داستانهایی هستند که او برای بزرگسالان نوشته است. ماجراهایی که شما را به دنیای دیگری میبرد و دنیا را به شکل دیگری نشانتان میدهد.
«اگر میخواهید بدانید که دنیا از دید کودکان به چه شکل است، روی زمین زانو بزنید و به آدم بزرگهایی که بالای سرتان به شما امر و نهی میکنند، نگاه کنید». این دیدگاه رولد دال درباره بچهها و نوشتن از منظر چشم آنان بود و احتمالا رمز موفقیت او هم همین بود. او بچهها را خوب میشناخت!
پینوشت: در نوشتن این یادداشت از مقالههایی در سایت کتابک کمک گرفته شده است.
دانلود کتاب از اپلیکیشن طاقچه