لوگو طاقچه
معرفی کتاب فقط روزهایی که می‌نویسم

معرفی کتاب فقط روزهایی که می‌نویسم

580 بازدید

هر کتابخوانی عادتی برای خودش دارد، من هم اصلی‌ترین عادتم این است که اولِ هر کتاب تاریخ خریدش و خاطره‌ای کوتاه از خرید آن کتاب می‌نویسم. از روی همین تاریخ می‌گویم که برای من از خواندن کتاب فقط روزهایی که می‌نویسم بیشتر از سه سال می‌گذرد. اما وقتی قرار شد مروری برای آن بنویسم، مشتاقانه انتخابش کردم. اصلی‌ترین قسمت این کتاب برای من بخشی از یکی از جستارهایش بود که نویسنده پس از سال‌ها کتاب خواندنِ سفت و سخت تصمیم گرفته بود که دیگر کتابی نخواند. برای من آن زمان‌ها حسرتی به همراه آورد. اینکه واقعا روزی من هم به این مرحله می‌رسم که آنقدر کتاب بخوانم که دیگر نخواهم کتاب بخوانم؟

به موضوع اصلی برگردیم و این کتاب را با هم مرور کنیم.

فقط روزهایی که می نویسم

فقط روزهایی که می نویسم

نویسنده: آرتور کریستال

مترجم: احسان لطفی

نشر اطراف

اطلاعات بیشتر و خرید

کتاب فقط روزهایی که می‌نویسم ۵ جستار از آرتور کریستال به انتخاب مترجم کتاب است. برای همین احتمالا نمی‌توانید کتابی با همین عنوان پیدا کنید. از مقدمه‌ی مترجم هم اینطور فهمیدم که برای نوشتن این یادداشت باید قید یک زیرتیتر با عنوان «درباره نویسنده» را زد. چرا که چندان اطلاعاتی درباره او پیدا نمی‌شود. کیوان سررشته، مترجم کتاب، گفته که آرتور کریستال را باید از میان نوشته‌هایش بشناسیم. پس بیایید کمی با جستارهای این کتاب آشنا شویم.

پیشنهاد می‌کنیم یادداشت «جستار چیست؟» را هم بخوانید.

جستار اول؛ سخن‌گوی تنبل‌ها

فکر می‌کنید در کشوری مانند آمریکا با درآمد سالانه ۸ هزار دلار می‌توان زندگی کرد یا نه؟ آرتور کریستال بعد از اینکه نویسندگی را به عنوان شغل انتخاب کرده، تقریبا به چنین درآمدی بسنده کرده. از همان چند سطر اول هم تکلیفش را با ما روشن کرده، خودش چندان هم عاشق سبک زندگی فقیرانه نبوده، بهتر بگویم نمی‌توان شرایط آرتور را «فقر انتخابی» بنامیم.

آرتور در جستار اول از کتاب فقط روزهایی که می‌نویسم درباره‌ی همه‌ی انتخاب‌هایی که کرده و نکرده تا نویسنده بماند صحبت می‌کند. از «ترس از محدود شدن» و «تاثیر کتاب‌های مناسب در سن نامناسب» می‌گوید. اما در  نهایت ایده‌هایش در مورد تنبلی را بیان می‌کند. بله! کریستال خودش را در این جستار سخنگوی تنبل‌ها معرفی می‌کند و اعتراف می‌کند که خیلی وقت‌ها از سر تنبلی است که نتوانسته توقعات مالی خودش را برآورده کند. البته آخر جستار کریستال بعد از سر و کله زدن با مفهوم تنبلی، خیال من را که راحت کرده؛ خط آخر جستار را حتما بخوانید تا شما هم نگران عاقبت سخن‌گوی تنبل‌ها نباشید.

جستار دوم؛ لذت‌های گناه‌آلود

اگر با بعضی از کتاب‌خوان‌های حرفه‌ای نشست و برخاست داشته باشید، حتما شنیده‌اید که رمان عاشقانه خوب و یا رمان کارآگاهی خوب وجود ندارد و همه‌ی این رمان‌ها اصطلاحا زرد هستند و آن‌هایی که چنین کتاب‌هایی را می‌خوانند، احتمالا سطحی و مبتذل هستند. همین‌قدر بی‌رحمانه این کتاب‌ها مورد قضاوت قرار می‌گیرند. برای همین است که بعضی‌ها وقتی کتاب‌هایی از این دسته می‌خوانند صدایش را در نمی‌آورند و به کسی نمی‌گویند و خواندنش را یک «لذت گناه‌آلود» می‌دانند!

کریستال در این جستار از کتاب فقط روزهایی که می‌نویسم درباره‌ی همین موضوع صحبت می‌کند و سعی می‌کند ما را بیشتر با این مفهوم آشنا کند و از نویسندگانی می‌گوید که سعی می‌کنند یک داستان ژانر و یا یک موضوع عاشقانه را عمق ببخشند و خودشان را از فهرست لذت‌های گناه‌آلود برهانند.

جستار سوم؛ وقتی نویسنده حرف می‌زند

عنوان فرعی این جستار ایده کلی پشت آن را روشن می‌کند، «چرا بهتر است خالقان متون محبوبمان را نبینیم؟». از جایی کریستال شروع می‌کند که ناباکف را در ویدیویی می‌بیند و تصوراتش به هم می‌ریزد. او باورش نمی‌شود که ناباکف برای حرف زدن درباره کتاب خودش نیاز به پاسخ‌های از پیش آماده شده و خواندن از روی متن دارد. البته که خودش می‌گوید الزاما نیاز نیست نویسنده‌ها آدم‌های خوش‌صحبتی باشند. در واقع «مطالعه، تحقیق، سکوت و تفکر، مقدمات خوبی برای پرگویی نیستند».

کریستال این جستار از کتاب فقط روزهایی که می‌نویسم را هم مانند جستارهای قبلی با تلنگر جالبی تمام می‌کند؛ ماجرایی را تعریف می‌کند که ممکن است قبلا هم شنیده باشید، اما آمدنش در انتهای این جستار هوشمندانه است. 

جستار چهارم؛ زندگی و نویسندگی 

یک رمان‌نویس واقعی کار اصلیش علنی کردن لحظه‌های خصوصی است و این همان ایده‌ای است که در پس جستار چهارم کتاب فقط روزهایی که می‌نویسم است. در این جستار کریستال از نبودن مرز بین زندگی و خود نویسنده و کارش صحبت می‌کند، از این می‌گوید که چگونه نویسنده‌ها همیشه سعی می‌کنند یک تجربه را به هنر تبدیل کنند و وقتی واقعا چیزی را تجربه کرده‌اند، قدرش را می‌دانند. چون خوراک خوبی برای نوشته‌هایشان است. 

جستار پنجم؛ دیگر کتاب نمی‌خوانم 

جستار پنجم اما برای من جذاب‌ترین جستار کتاب فقط روزهایی که می‌نویسم بود. جستار را با خاطره‌ای از یک استاد ادبیات آغاز می‌کند که عطای دانشکده ادبیات را به لقایش بخشیده و راهی یک شغل نان و آب‌دار در هالیوود شده و این تغییر شغل برای او مانند نوعی تغییر هویت بوده و سمبل این تغییر هویت این است که استاد همه‌ی کتاب‌های کتابخانه‌اش را به حراج گذاشته و این کارش انگار مانیفستی با تیتر «دیگر کتاب نمی‌خوانم» است. اما کریستال می‌گوید در آن زمان نتوانسته عمق ماجرا را بفهمد و درک کند.

برای آرتور کریستال که از کودکی در لای کتاب‌ها بزرگ شده، دور شدن از کتاب‌ها مانند دور شدن از معشوق سخت و دشوار است. اما در نهایت کریستال هم موقع نوشتن این جستار درگیر همین احساس رخوت نسبت به ادبیات شده و در این جستار از دلزدگی‌اش نسبت به کتاب خواندن می‌گوید و در جایی هم اعتراف می‌کند که او هم دیگر قصد ندارد کتاب بخواند و دلیل‌هایش را برایمان می‌گوید. 

بخشی از کتاب صوتی فقط روزهایی که می ‌نویسم را بشنوید.

فقط روزهایی که می ‌نویسم آرتور کریستال

گوینده: عرفان آیتی
اطلاعات بیشتر و دانلود کتاب صوتی

اگر این مطلب را دوست داشتید، پیشنهاد می‌کنیم که مطلب زیر را هم مطالعه کنید

580 بازدید
برچسب ها

Avatar

صبا محبی


اشتراک گذاری یادداشت
0 0 رای
امتیاز مطلب
اشتراک
اطلاع از
guest
0 دیدگاه ها
بازخورد داخلی
نمایش همه کامنت ها
یادداشت های مشابه

دانلود کتاب از اپلیکیشن طاقچه

نصب طاقچه