کتاب هایی برای غلبه بر تنبلی!

چطور است با یک کتاب جدی شروع کنیم؟ غلبه بر تنبلی راه‌های مختلفی دارد. اما حتما تعجب می‌کنید اگر متوجه شوید که تنبلی هم انواع مختلفی دارد. مثلا گاهی کارها را به تعویق می‌اندازیم. گاهی به دلیل اولویت‌بندی اشتباهی که داریم تنبلی می‌کنیم. گاهی اوقات ممکن است از ترس شکست خوردن در کاری که قرار است انجام دهیم، تنبلی کنیم. راه حل چیست؟ اگر بدانیم که به کدام دلیل، تنبلی می‌کنیم، یعنی بتوانیم ریشه آن را بشناسیم، روش مخصوص مقابله‌اش را انتخاب می‌کنیم. این کاری است که اس. جی. اسکات در کتاب ۲۳ راه برای غلبه بر تنبلی به ما می‌آموزد.

تنبلی مزایایی هم دارد؟ در بسیاری از فرهنگ‌ها از جمله فرهنگ ما درباره معایب تنبلی صحبت شده است. حالا نویسنده شجاعی پیدا شده است که می‌خواهد اندر مزایای تنبلی بگوید. البته بد نیست اگر اول ببینیم این کتاب درباره چیست؟ ما همیشه کار می‌کنیم. کار کردن در زندگی همه مهم است. چون علاوه بر کسب درآمد، به انسان نشان می‌دهد که مفید است و می‌تواند تاثیرگذار باشد. همه ما، چه کارمان را دوست داشته باشیم و چه از آن بیزار باشیم، زمان زیادی از روز را صرف کار کردن می‌کنیم. اما آیا این دنیا ارزش آن را دارد که از شدت کار کردن، جان بدهیم؟ شاید بد نباشد اگر به این کتاب شانسی بدهیم. در آن صورت است که متوجه می‌شویم در صورتی که زمانی را برای تفریح یا به زبان خودمانی، تنبلی در نظر داشته باشیم، بازدهی بهتری هم در کارمان داریم.

شما به انجام دادن چه کارهایی عادت کرده‌اید؟ آیا برایتان پیش آمده است که زمان انجام دادن کاری که به آن عادت دارید هم تنبلی کنید؟ اگر دوست دارید بدانید عادت‌ها چگونه در وجود ما شکل می‌گیرند و چگونه به وسیله آن‌ می‌توانید بر تنبلی غلبه کنید، این کتاب را بخوانید. چارلز داهیگ در کتاب قدرت عادت به چرخه شکل‌گیری عادت‌ها اشاره می‌کند و طرز کار آن را توضیح می‌دهد. باید انگیزه‌ای وجود داشته باشد. این انگیزه مغز را وارد مرحله اتوماتیک نسبت به رفتار خاصی می‌کند. در مرحله بعد آن رفتار به صورت روتین (انجام آن به صورت روزانه) درمی‌آید. مرحله آخر پاداش است: یعنی نتیجه یا حس خاصی که به دلیل انجام آن رفتار به آن می‌رسیم. این کتاب به شما کمک می‌کند تا با درک چگونگی شکل‌گیری عادت‌ها، راهکارهای مناسبی برای خودتان انتخاب کنید.

اگر شما هم جز آن دسته از افرادی هستید که نمی‌توانید از رخت‌خواب گرم و نرمتان دل بکنید، اگر فکر می‌کنید ضرب‌المثل «سحرخیز باش تا کامروا شوی» برای شما نوشته نشده است، اصلا سراغ این کتاب نیایید. چون رابین اس. شارما در این کتاب از فواید سحرخیزی نوشته است. البته آنچه که کتاب را جالب می‌کند این است که او این کار را در قالب یک داستان انجام داده است.

این کتاب داستان زندگی دو غریبه است که با یک بی‌خانمن میلیاردر اشنا می‌شوند و او به آن‌ها توصیه‌هایی درباره سحرخیزی و تاثیری که صبح در موفقیت آدم‌ها دارد، می‌کند. میلیارد این داستان از ساعت ۵ صبح به عنوان ضربان تپنده جهان یاد می‌کند و به آن‌ها توصیه می‌کند اگر در پی موفقیت هستند، حتما در این ساعت از خواب بیدار شوند. چرا که در این ساعت توان و انرژی بیشتری در بدن انسان نهفته است که در سایر ساعات روز چنین توانی را نمی‌توان پیدا کرد.

‍ایوان گنچاروف با نوشتن داستان آبلوموف توانست چند اصطلاح جدید را به فرهنگ و ادبیات جهان هدیه کند. اصطلاحاتی که همگی از تنبلی، تن‌پروری و ضعف اراده در تصمیم‌گیری می‌گویند. هرچند زمانی که گنچاروف کتاب آبلوموف را می‌نوشت در تلاش بود تا نقدی بر زندگی اشرافی قرن نوزدهم روسی داشته باشد، اما این داستان شگفت‌انگیز هنوز هم می‌تواند جذاب باشد و به مخاطب کمک کند تا مشکل تنبلی را از زاویه‌ای دیگر ببیند. اما داستان از چه قرار است؟ آبلوموف که پس از سال‌ها کار دولتی بازنشسته شده است، تمام روزش را به لمیدن روی کاناپه، خوابیدن و هیچ‌کاری نکردن می‌گذارند. این تنبلی تا جایی پیش می‌رود که او حتی جوراب‌هایش را هم نمی‌تواند خودش به پایش کند و خدمتکارش این کار را برایش انجام می‌دهد. آندره، دوست وفادار آبلوموف تلاش می‌کند تا به او کمک کند از این وضعیت نجات پید کند، اما موفق نمی‌شود. حتی قوی‌ترین نیروی جهان، یعنی عشق هم تغییری در او به وجود نمی‌آورد… آبلوموف آنقدر در تنبلی زیاده‌روی می‌کند که نام آبلوموفیسم را از آن خود می‌کند. اصطلاحی که امروزه به سستی، خمودگی، خستگی بیمارگونه و بی‌توجهی به زندگی اطلاق می‌شود.