فارسی بخند
نویسنده: سپیده سیاوشی
نشر نیماژ
در اینستاگرام طاقچه تصمیم گرفتیم به صورت دسته جمعی هر دو هفته یک بار یک کتاب را بخوانیم و اسم این برنامه را #باهمخوانی گذاشتیم. در این برنامهی خوانش دسته جمعی دو کتاب را پیشنهاد میدهیم و و با نظرسنجی یکی را انتخاب میکنیم.
فارسی بخند
نویسنده: سپیده سیاوشی
نشر نیماژ
در اولین برنامهی باهمخوانی نظرسنجی بین دو کتاب « فارسی بخند» و « پاییز فصل آخر سال است» پیشنهاد شد. فارسی بخند مجموعه داستانهای کوتاهی از سپیده سیاوشی است که در دوازدهمین دوره جایزه هوشنگ گلشیری عنوان بهترین مجموعه داستان کوتاه را از آن خود کرد. سپیده سیاوشی در این مجموعه داستان از دنیای زنان میگوید. کتاب دیگر یعنی « پاییز فصل آخر سال است» با ۷۳ درصد رای به عنوان کتاب دورهی اول با همخوانی انتخاب شد. در ادامهی این یادداشت این کتاب را به همراه نظرات همراهانمان در این برنامهی باهمخوانی معرفی میکنیم.
پاییز فصل آخر سال است
نویسنده: نسیم مرعشی
نشر چشمه
وقتی صحبت از خواندن یک رمان فارسی میشود، گزینههای پیش رویمان معمولا محدود به آثاری از محمود دولت آبادی و صادق هدایت و بزرگ علوی و چند نویسندهی نامآشنای ادبیات معاصر میشود. اما فضای کتابهای اغلب این نویسندههای بزرگ کمی با زندگی روزمرهی ما فاصله دارد. برای همین است که بعضی وقتها دلمان میخواهد رمانی بخوانیم که چندان از حال و هوای زندگی خودمان فاصله نداشته باشد تا بتوانیم با شخصیتهای داستان همذاتپنداری بیشتری کنیم.
پاییز فصل آخر سال است، یکی از همین کتابهاست. این رمان را نسیم مرعشی، نوشته که خودش متولد دههی شصت است. نسیم مرعشی در این رمانماجرای سه دختر به نامهای لیلا، روجا و شبانه را روایت میکند که هر سه از سالهای دانشجویی با یکدیگر آشنا شدهاند و حالا در آستانه سیسالگی قرار دارند.
پاییز فصل آخر سال است با خواب لیلا آغاز میشود. همسر لیلا، میثاق، سودای پیشرفت را در سر دارد و به همین دلیل به خارج از کشور مهاجرت میکند. اما لیلا همراه او نرفته و حالا با بحرانهای دوری و جدایی و تنهایی دست و پنجه نرم میکند.
شبانه دختری از یک خانواده چهار نفره است. با ارسلان، همکارش، رابطه عاطفی دارد که چندان از این رابطه راضی نیست. از طرفی اوضاع زندگی خانوادگیاش هم چندان خوب نیست.
روجا دختری رشتی است که پس از قبولی در دانشگاه، همراه مادرش به تهران مهاجرت کردهاند. میخواهد به فرانسه مهاجرت کند اما نگران تنهایی مادرش است و این دغدغه تصمیم گرفتن را برایش سخت میکند.
در این رمان میبینیم که چطور شخصیتها در برابر مشکلاتشان تغییر میکنند و در آخر داستان با لیلا، روجا و شبانهای دیگر آشنا میشویم.
نسیم مرعشی، نویسنده کتاب پاییز فصل آخر سال است، را در کنار چند نویسنده زن دیگر در یادداشت «معرفی زنان رماننویس معاصر ایران» معرفی کردیم. پیشنهاد میکنیم این یادداشت را هم بخوانید.
بعد از گذشت چند روز از شروع برنامه باهمخوانی از همراهانمان در اینستاگرام طاقچه پرسیدیم که چه میزان از کتاب را خواندهاند، از ۲۲۱ نفری که در این نظرسنجی شرکت کردند، اغلب بیش از ۵۰ درصد کتاب را خوانده بودند. برای همین دومین سوال را پرسیدیم. از آنها خواستیم که به ما بگویند با کدام شخصیت داستان احساس نزدیکی بیشتری کردند. ۹۴ نفر گفتند شبانه، ۱۰۲ نفر روجا و ۱۰۱ نفر لیلا. این نتیجه برای ما جالب بود. چرا که اعداد به هم نزدیک بودند و به نوعی میتوان گفت هر کدام از شخصیتها نمایندهی گروهی از جامعه هستند و رد و نشان هر کدام را میتوانیم در زندگی اطرافمان ببینیم.
در نهایت از همراهانمان خواستیم تا نظرشان را دربارهی این کتاب بگویند. یکی از جوابهای پرتکرار این بود که « پایانبندی خوبی نداشته». اما تقریبا بیشتر پاسخها حول محور قلم خوب و روایت عالی نویسنده میچرخید. موضوع دیگری که دوستان ما به آن اشاره کردند این بود که وقتی راوی داستان عوض میشد، لحن نوشتار عوض نمیشد برای همین خواننده موقع تغییر راوی کمی سر در گم میشود. دوستی با خواندن دربارهی «شخصیت پریشان و افسرده» ابتدای داستان (احتمالا منظورشان لیلاست) قید خواندن ادامهی داستان را زده است. دوستی دیگر دربارهی این کتاب گفته: « چیزی که منو جذب کرد این بود که با وجودی که مطمئن بودی هیچی درست نخواهد ولی هنوز میگفتی این یکی دیگه به چیزی که میخواد خواهد رسید.» دوست دیگری گفته « رفاقت قشنگ سه شخصیت اصلی داستان، بعد از خواندن کتاب بیشتر از همیشه دلتنگ دوستامم.»
اما یکی از جالبترین نظرات این بود که « شبیه قصه فیل تو تاریکیه، اینکه همیشه ما فقط یه بخش از واقعیت رو میبینیم و جهانمون همه جهان نیست». فیل در تاریکی داستانی از مثنوی مولاناست. ماجرا از این قرار است که فیلی در یک اتاق تاریک قرار داشته. مردم که پیش از این فیلی در زندگیشان ندیدهاند، یک به یک به اتاق میروند و آنجا به خاطر تاریکی اتاق مجبور میشدند از حس لامسه استفاده کنند تا فیل را درک کنند. بعد هر کدام میامدند از چیزی که درک کردهاند حرف میزدند. چون هر کسی فقط بخش کوچکی از واقعیت فیل را درک کرده بود، حرفها گاهی ضد و نقیض در میامد. اما واقعیت اصلی این است که هیچ کس تصویر کلان فیل را ندیده است. در ضمن کسی حرف نادرستی نمیزد، صرفا فقط بخش کوچکی که درک کرده را بازگو میکند.
این قسمت را با خواندن معرفی و بررسی wordaddicted_cpd در صفحهی اینستاگرامش تمام میکنیم:
لیلا، روجا و شبانه هر سه یک نفرند. سه زن که هر کدامشان من را یاد خودم میاندازد. حرف پاییز و شغل مورد علاقه و چای فوری که می شد، لیلا بودم. همانقدر در خود مانده… در درون خود نشسته… شبانه مرا یاد روزهایی میانداخت که خود واقعیم نبودم. ترسهایش و ماندن در وضعیتی که دوستش نداشتم، اما هیچ وقت نشد بگویم.
و روجا که من بودم. چند سال پیش من بود. همانی که خیال رفتن و نماندن رهایش نمیکرد. همانی که میخواست برود ره شود. اما توان رفتن و پشت سر را نگاه نکردن را نداشت.
لیلا بودم، شبانه بودم، روجا بودم.
در تابستان…. در پاییز…
در میان تمام روزمرگیها و نگرانیها، در تمام چایها و قهوههای فوری، در میان ترسها و وابستگیها، در تمام خواستنها و نرسیدنها… من بودم و دختران شبیه من. زنان شبیه من. با همان گفتگوهای ذهنی با خود، همان تعللها و دل دل کردنها، همان گوش شنوا خواستنها، همان هراسها، همان آرزوها، همان کامیابیها و نرسیدنها، همان دور شدنها و ماندن در گذشتهها…
پاییز فصل آخر سال است پیش از آنکه داستانی برای دنبال کردن باشد، پیش از اینکه خواننده را درگیر ادامه و پایان کند، صدای این سه زن را در مغز و قلب ما پژواک میدهد. در جهان هر کدام جهان خود را مییابیم، به یاد میآوریم، لمسش میکنیم و در پایان جهان جدیدی میسازیم که شبیه هیچکدام نیست. جهانی برآمده از کلمات و پاییز و تابستان نویسنده و جهان من جها ما که پاییز آخر فصلهایش نیست.
اگر شما هم این کتاب را خواندهاید، پیشنهاد میکنیم همینجا نظرتان را دربارهی این کتاب بنویسید تا دوستان دیگر هم آن را بخوانند. همچنین میتوانید قسمتهایی از کتاب که برایتان جالب بوده، در قسمت کامنتهای این پست بنویسید.
پیشنهاد میکنیم اگر اهل خواندن کتاب هستید و دوست دارید دربارهی کتابها با دیگران صحبت کنید، به جمع باهمخوانی طاقچه بپیوندید. ما هر دو هفته یکبار در اینستاگرام طاقچه (taaghche_ebookstore) دو کتاب را انتخاب میکنیم و با رای شما یکی را برای خوانش دسته جمعی تعیین میکنیم. اگر دوست دارید از برنامههای بعدی با خبر شوید، پیشنهاد میکنیم اینستاگرام طاقچه را دنبال کنید. همچنین اگر دوست دارید نظراتتان را بخوانیم و در گزارشهای بعدی از آنها استفاده کنیم، حتما در شبکههای اجتماعی از #باهمـخوانی استفاده کنید و اینستاگرام طاقچه را تگ کنید. فراموش نکنید که در سوالات و نظرسنجیهای برنامه هم شرکت کنید.
اگر پیشنهاد و یا انتقادی دربارهی این برنامه دارید، خوشحال میشویم در قسمت نظرات بنویسید تا مسیر بهتری را در کنار هم طی کنیم و کتابهای بیشتری را با هم بخوانیم.
دانلود کتاب از اپلیکیشن طاقچه