حقایقی جالب درباره ژوزه ساراماگو و کتاب کوری
ژوزه ساراماگو در خانوادهای دهقان و فقیر به دنیا آمد. نام خانوادگی او بنا بود دِسوسا باشد، اما مأمور لایعقل ثبتاحوال در عوضِ نام خانوادگی رسمی او، اسمی را نوشت که پدرش به آن شهرت داشت، اسمی که تمام عمر او را دنبال کرد و همیشه مایهی مباهاتش بود: ساراماگو!
بیحواسی مأمور ثبتاحوال به همینجا ختم نشد. روز تولد نوزاد در شناسنامهاش، در حقیقت دو روز پیش از تاریخ تولد حقیقی او ثبت شده است!
ژوزه ساراماگو از کودکی تا بزرگسالی
ژوزه ساراماگو در مورد کودکی پرماجرا و خانوادهی تنگدستش میگوید: «اگر پدربزرگ من جای آنکه خوکچرانی بیسواد باشد، زمینداری پرمالومنال بود، من اینچنین از آب درنمیآمدم!»
ژوزه که به دو سالگی رسید، به همراه خانوادهاش به روستای کوچکی در نزدیکی لیسبون نقلمکان کرد تا پدرش به عنوان مأمور پلیس به کار مشغول شود، اما این تغییر نیز بر زندگی فقیرانهی خانواده بیتأثیر ماند. در انتها اعضای خانواده برای تهیهی غذا به ناچار دار و ندارشان را به گرو گذاشتند.
در سیزدهسالگی برای تحصیل به مدرسهی فنی و حرفهای رفت تا به تعمیرکاری اتومبیل بیاموزد، اما علاقهاش به مطالعه او را از هدفش دور میکرد و گرچه هیچ کتابی در بساطش نبود، برای رفع نیازش مرتب به کتابخانه سر میزد.
جوانی ساراماگو و جایزه نوبل
ژوزهی جوان رفتهرفته مسیری کاملا متفاوت پیش گرفت. او اولین کتابش را در بیستوپنجسالگی منتشر کرد. در سال ۱۹۹۵ کتاب کوری را منتشر کرد با باعث شهرتش شد و فیلمی با همین عنوان نیز از کتابش ساخته شد. این کتاب در ایران نیز ترجمه شد و به سرعت به یکی از کتابهای پرفروش بازار تبدیل شد.
خرید کتاب کوری
ژوزه ساراماگو در سال ۱۹۹۸ موفق به دریافت جایزهی نوبل شد، جایزهای که در نگاه ساراماگو فاقد ارزش بود.
عدهی زیادی او را به رفتار پرتکبر و اخلاق ناخوآیندش میشناسند، اما خودش در رابطه با خلقوخویاش میگوید: «من آدم بدی نیستم. چرا که فقط با زبانم به دیگران صدمه میزنم.»