دانلود و خرید کتاب صوتی نهنگ ها اعتماد می کنند! قدرت روابط مثبت

نهنگ‌ها اعتماد می‌کنند، اثر کن بلانچارد و همکارانش، مجموعه تکنیک‌های ساده‌ی تاکید بر نکات مثبت و تغییر مسیر جنبه‌های منفی است که باعث افزایش بهره‌وری در منزل و محل کار می‌شود.

درباره کتاب صوتی نهنگ‌ها اعتماد می‌کنند

کارمندان شما در محل کار، و همسر و فرزندان‌تان در منزل چه نکات مشترکی با یک نهنگ قاتل ۵ تُنی دارند؟

طبق گفته‌های مشاور ارشد و نویسنده‌ی کتاب‌های پرفروش کسب‌وکار، کِن بلانچارد و همکاران نویسنده‌اش از پارک آبیِ دنیای دریا، احتمالاً این دو خیلی بیشتر از آن چیزی که فکر می‌کردید نقاط مشترک دارند.

بلانچارد در کتاب محرک و الهام‌بخش جدیدش، نهنگ‌ها اعتماد می‌کنند، توضیح می‌دهد که هم نهنگ‌ها و هم افراد، وقتی بر نکات مثبت‌شان تاکید کنید بهتر عمل می‌کنند. او نشان می‌دهد که چگونه استفاده از تکنیک‌های مربیان حیوانات – به خصوص مسئولین نهنگ‌های پارک آبیِ دنیای دریا- می‌تواند اثربخشی در محیط منزل و محل کار شما را افزایش دهد.

در کتاب صوتی نهنگ‌ها اعتماد می‌کنند کِن بلانچارد نشان می‌دهد چگونه به جای ایجاد موقعیت‌هایی که باعث تحقیر و تضعیف روحیه‌ی افراد می‌شود، با تاکید بر نقاط مثبت و تغییر مسیر، جنبه‌های منفی را به بهترین ابزار افزایش بهره‌وری تبدیل کنیم.

تسلط بر این روش‌ها به شکل خارق‌العاده‌ای راحت است، می‌توانند به خوبی در محیط منزل هم به کار برده شوند و به خوانندگان این امکان را می‌دهند تا در زندگی شخصی، شادتر و موفق‌تر بوده، والدین بهتر و همسران متعهدتری شوند.

شنیدن کتاب نهنگ‌ها اعتماد می‌کنند را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

همه مدیران سازمان‌ها، مربیان و صاحبان کسب‌وکارهای کوچک و بزرگ را به شنیدن این کتاب دعوت می‌کنیم.

درباره کن بلانچارد

کِن بِلانچارد مدیر ارشد مشاوران و رئیس هیئت مدیرهٔ شرکت‌های بِلانچارد است. او نویسندهٔ کتاب‌های پرفروش بسیاری است، از جمله: پرفروش‌ترین کتاب بین‌المللی به نام مدیر یک دقیقه‌ای و کتاب‌های پرفروش مشتریان دوآتیشه و گانگ هو در زمینهٔ تجارت – که با هم بیش از ۱۲ میلیون نسخه به بیش از ۲۵ زبان فروش داشته‌اند. او متأهل و دارای دو فرزند است و در سان‌دیگوی کالیفرنیا زندگی می‌کند.

بخشی از کتاب نهنگ‌ها اعتماد می‌کنند

صدای تحسین جمعی از تماشاچیانِ بیش از ۳ هزار نفری، که از اجرای شگفت‌انگیز نهنگ‌های قاتل به هیجان آمده بودند برخاست. نمایش دیگری در استادیوم شامویِ "دنیای دریا" داشت شروع می‌شد. تمام چشم‌ها به نهنگ‌های غول‌پیکر و مربیان‌شان دوخته شده بود و هیچ‌کس متوجهٔ طیف وسیع احساسات در چهرهٔ مردی با لباس نظامی و پیراهن آبی که در وسط‌شان نشسته بود نشد. هربار که جمعیت با اجرای حرکات بی‌نظیر نهنگ‌ها از تحسین و هیجان به وجد آمده و تشویق می‌کردند، چشمان مرد از هیجان و شادی برق می‌زد. در مواقع دیگر، هاله‌ای از اندوه بر صورتش سایه افکنده و چشمانش ظاهری غمگین به خود می‌گرفت.

وِس کینگزلی (Wes Kingsley) برای شرکت در یک همایش تجاری به اورلاندو آمده بود. چون در برنامهٔ آنها زمانی را هم به استراحت، بازی گلف و دیدن یکی از جاذبه‌های منطقه اختصاص داده بودند، با خود گفته بود که تماشای پارک دریایی معروف در جهان به او کمک می‌کند تا مسائلش را برای مدت کوتاهی فراموش کند.

از اینکه این تصمیم را گرفته بود خوشحال بود. پیش از این، همراه با انبوهی از افراد دیگر که مشتاقانه در استادیوم جمع شده بودند دور آبهای آبی استخر اصلی نشسته بود. بعد از خوش‌آمدگویی و مرور قوانین امنیتی توسط یک مربی، یک مه مرموز سطح استخر را پوشاند. جمعیت از پشت و بالای سرشان صدای جیغ یک عقاب ماهی‌خوار را شنیدند. پرندهٔ بزرگ به‌سرعت از بالای سرشان فرود آمد، به سمت استخر پرواز کرد و از آبهای مه‌آلود آن یک طعمه برداشت. همان‌طور که دور می‌شد، بالهای مشکی بزرگش سطح استخر را می‌شکافت و تماشاچیان وقتی دیدند آن باله‌های فوقانی و سیاه غول‌پیکر در عمق استخر می‌چرخد نفس‌هایشان را در سینه حبس کردند. یک مربی با کت‌وشلوار خیس در حالی که قایق کایاکی را پارو می‌زد از میان مه بیرون آمده و بلافاصله در میان باله‌های بزرگ نهنگ‌های قاتل محصور شد.

در پی این افتتاحیهٔ بی‌نظیر، جمعیت شاهد یک سری حرکات جست‌وخیر شگفت‌انگیز توسط سه نهنگ بودند- یک نهنگ نر ۱۰ هزار پوندی و دو مادهٔ ۵ هزار پوندی. این پستانداران دریایی که از عظیم‌ترین شکارچیان اقیانوس هستند، باله‌های روی سینهٔ خود را به حضار تکان داده، به مربیان اجازه می‌دادند با حفظ تعادل روی پشت‌شان به موج‌سواری بپردازند، و با حرکت دادن دم بزرگ‌شان ۱۰ ردیف اول تماشاچیان را با قطرات آبِ خنک خیس می‌کردند. صدای خنده، وای و ووی‌ها و تشویق بلند گواه شادی و لذت جمعیت حاضرین در سالن بود.

وِس کینگزلی همچنین مجذوب تماشاگر جلویی خودش شده بود. در پایان، وقتی سه هم‌بازی باله‌دار بدن‌هایی با پشت مشکی و شکم سفیدشان را به بالای استخر کشانده تا یک قوس درست‌وحسابی به تن‌شان بدهند، چندتا چیز در یک دفترچهٔ کوچک نوشت.