دانلود و خرید کتاب صوتی رز گمشده
معرفی کتاب صوتی رز گمشده
رمان رز گمشده، از نویسندهی ترک سردار ازکان، داستان جذاب مادری است که در بستر مرگ، آخرین خواستهاش را از فرزندش دیانا درخواست میکند: یافتن خواهر گمشدهاش. سفر دور و دراز دیانا برای جستجوی خواهرش، پایان غافلگیر کنندهای برای داستان رمان رز گمشده رقم میزند. انتشارات شنیدار نسخهی صوتی این کتاب را در اختیار شنوندگان قرار داده است.
دربارهی کتاب صوتی رز گمشده
مادر دیانا در بستر مرگ است. اما در این حال، خواستهای از دخترش دارد. مادر دیانا از او میخواهد که به دنبال خواهر دو قلویش که برود. خواهری که سالها پیش، وقتی پدر دیانا او و مادرش را ترک کرد همراه خودش برده بود. مادر از طریق نامه نگاری با دخترش در ارتباط است. اما نامهی عجیبی به دستش میرسد که او را نگران، پریشان و مضطرب میکند. نامهای که در آن دخترش، حال و روز خوبی ندارد و از زندگیای میگوید که تحملش سخت و دشوار است. حالا دیانا به دنبال خواهر گمشدهی خودش به سفر میرود و در نهایت سر از استانبول در میآورد. شهری که با باغ گل رز و قصری که زینب، پیرزن ساکن در آن میتواند به دیانا برای رسیدن به خواهر گمشدهاش، راهنمایی برساند. داستانی با پایانی عجیب و دور از انتظار.
کتاب صوتی رز گمشده را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
کتاب صوتی رز گمشده برای دوستداران داستانهای بلند از نویسندگان خارجی و علاقهمندان به مطالعهی رمان، جذاب و شنیدنی است.
جملاتی از کتاب صوتی رز گمشده
«بعد از بازکردن و خواندن نامه، پاهایش سست شده و به زمین افتاده بود. نامه را به دفعات خوانده و پس از مرور احساس کرده بود که چیزی تمام نیرویش را از او گرفته بود.
برای دیانا پس از آن روز، دیگر چیز زیادی تغییر نکرده بود. قبل از این که نامه مادرش را به آتش بیندازد برای آخرین بار آن را خواند:
«اول آوریل.
دیانای عزیزم. امیدوارم خوب باشی فرزندم... باید که خوب باشی! باید باور کنی که اصلاً مرا از دست نداده ای. می دانم، آسان نیست اما فرزندم امتحان کن. مرا از کارهای روزانه ات بی خبر نگذار! باشد؟ چطور؟ برایم در دفتر یادداشت روزانه ات چیزهایی بنویس. با عکس هام صحبت کن. برایم داستان هایی بنویس.
به محض این که تاریخ جشن فارغ التحصیلی ات معلوم شد، برایم بنویس. پیاده روهای عصرانه ات را هم رها نکن. آیا درس هات را می خوانی؟ آیا به دنبال پیدا کردن شغلی هستی؟ همه به یک طرف؛ آیا همچون گذشته باز داستان های قشنگ می نویسی؟ اگر نوشتی حتماً باخبرم کن. کسی چه می داند، شاید خیلی زود به من مژده دادی که بالاخره تصمیم گرفته ای نویسنده بشوی. دلیلی که مانع دنبال کردن بزگ ترین خیالت می شود چیست؟ مثل همیشه انتخاب با توست. در هر صورت تنها آرزوی من خوشبختی توست.
گفتم «خوشبختی ات.» عزیزم آنچه در این نامه می گویم ممکن است برای مدتی تو را ناراحت کند. باور کن اصلاً این را نمی خواهم. اما متأسفانه چاره دیگری ندارم. مرا ببخش.
در واقع خیلی دوست داشتم حرف هایی را که کمی بعد خواهم گفت رودررو برایت می گفتم. اما همان طور که از خط کج و معوج ام و حروفی که پشتشان رفته رفته خمیده می شود پیداست، دیگر آنچه را می نویسم نه می توانم در مقابلت بگویم و نه نیروی آن را دارم که در این نامه جزء به جزء توضیح دهم. تنها آرزویم از خداوند قدرت و جسارت به پایان رساندن این نامه است.
نمی دانم از کجا شروع کنم... اگر هم بدانم نمی توانم شروع کنم، زیرا که شروع کردن یعنی بردن تو به 24 سال پیش، وقتی که یک ساله بودی. به روزهایی که پدرت را از دست دادی؛ روشن تر بگویم، به روزهایی که فکر می کردی او را از دست داده ای.
زمان
۰
حجم
۰
قابلیت انتقال
دارد
زمان
۰
حجم
۰
قابلیت انتقال
دارد