نظرات درباره کتاب صوتی سمفونی مردگان و نقد و بررسی شنوندگان | صفحه ۱۳ | طاقچه
تصویر جلد کتاب صوتی سمفونی مردگان

نظرات کاربران درباره کتاب صوتی سمفونی مردگان

نویسنده:عباس معروفی
گوینده:حسین پاکدل
انتشارات:آوانامه
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۹از ۱۴۰۵ رأی
۳٫۹
(۱۴۰۵)
کاربر 8697793
کتاب خیلی تاثیرگذار و جذابی است من یک بار صوتی گوش دادم و بلافاصله متنی هم خوندم
کاربر 1248465
کتاب فوق العاده ای بود بویژه با صدای دلنشین و حس عالی آقای پاکدل ، انگار من هم لا به لای وقایع کتاب زندگی میکردم.
کاربر ۱۹۰۰۲۴۴
خوانش اصلا مناسب نیست، متاسفانه گزینه بهتری وجود نداشت، وگرنه انتخابم این نبود
Sepideh
بسیار عالی آقای پاکدل چند واژه را اشتباه تلفظ کردند. مثل: کُندی: مخزن یا خمره های گِلی برای نگهداری گندم
Poneh Kohbar
فضاسازی بی نظیر جوری که انگار جای تک تک به شخصیت ها زندگی کردم،
کاربر 4281193
این کتاب بی‌نظیر است یک شاهکار ادبی نویسنده بسیار در شخصیت پردازی و فضاسازی قدرتمند و توانا عمل کرده طوری که خواننده بارها خود را در نقش شخصیت‌های داستان حس می‌کند خواننده در قسمت‌های زیادی از داستان خود را به جای آیدین می‌گذارد و به جای آیدا حساس زجر می‌کند. گرچه موضوع و شخصیت اورهان به شدت سیاه و سنگدل است.
کاربر ۶۱۷۵۸۹۳
سلام، کتاب عالی هست و نیازی به تعریف نداره، فقط سوالی از دوستانی که آن راخوانده اند داشتم، آقای معروفی عزیز در قسمتی از ماجرا اشتباه بزرگی میکنه میخاستم بدونم کسی اون رو متوجه شده یا نه.؟؟
sima
اخیرا نسخه چاپی کتابو خوندم صد صفحه اول که اصلا جذبم نکرد اگر کتابو به چهار قسمت تقسیم کنیم، دو قسمت وسط قابل تحمل تر بود کتابای سیال زیاد خوندم اما زمان این کتاب به نظرم خیلی بی نظم و اشفته عقب و جلو میرفت.
zahra
دوسش نداشتم خیلی غمگین بود
کاربر 3122078
اولین سال های خدمت مون بود یه دوست کتاب خونی معرفی،کرد مطالعه کردیم بی نظیر بود زندگی عشق ودلدادگی
کاربر 3376157
با توجه به شرایط انسانیت و اینکه ما در نهایت مسافریم نیاز به یادآوری تلخ هر لحظه مرگ نیست که متاسفانه افسردگی و مرگ بشدت در کتاب یاد شده است
کاربر 6214079
همش نا امیدی برای زمان قدیم خوبه نه الان عین فیلمای انتهای بازه خیال میکردم خیلی جذابتر باشع
الهه سادات~
یکی از کتابهایی بود که بعد از شروع واقعا نمی‌تونستم قطع کنم و انقد مست صدا و داستان شدم که حتی مینشتم یه گوشه و با دقت تمام گوش میکردم و صدای گوینده لحن و با داستان یکی شدنش نمایش دادن اون فضای غم انگیز و آزار دهنده عالی بود پیشنهادش میکنم :)
کاربر 8672895
من این کتاب رو چندین بار خوندم ولی خیلی دوست داشتم صوتی هم گوش بدم بینظیریه این کتاب
Erfan
به عنوان کسی که توی هر چیزی به دنبال مفهوم یا چیزی برای یاد گرفتن میگرده به هیچ وجه توصیه نمیکنم. این کتاب هیچ معنای خاصی رو دنبال نمیکنه، هیچ چیزی رو به شما یاد نمیده، به درک هچ چیز کمک نمیکنه و برای حل هیچ مشکلی هم به کمک شما نمیاد. اگر فقط به دنبال گوش کردن یک داستان صرفا غمگین هستید بخونید، وگرنه خوشتون نمیاد. البته که حتی داستانش هم برای من جذابیتی نداشت
کاربر 7787913
تازه تمومش کردم و هنوز مزه تلخیش انگار زیر زبونمه و روی بخش زندگی آیدا خیلی متاثر شدم و حسش میکردم معتقدم یکبار خوندنش کافی نیست برای چنین داستانی اولش که میخای بخونیش یکم از مدل نوشتنش گیج میشی ولی جلوتر که میری سبک نوشتن نویسنده رو میفهمی و داستان برات جذاب تر میشه هنوز نسخه صوتیش رو نگرفتم ولی قصد دارم بگیرم تا شخصیت های داستانو بهتر بتونم دنبال کنم
Chica
خیلی درمورد این کتاب شنیده بودم اما حقیقتش با تجربه نه چندان جالبی که درمورد "بعضی" از کتاب های ایرانی داشتم ناخودآگاه به تعویق می انداختمش تا اینکه بالاخره شروع به خوندنش کردم و باید بگم به شدت خوشحالم از اینکه خوندمش و ناراحت از اینکه چرا زودتر سراغش نرفتم. خب این کتاب زندگی خانواده ی اورخانی رو روایت می کنه. شخصیت اصلی آیدین اورخانی هست که شاعر و روشنفکره و با خانواده ی سنتی اش به مشکل می خوره. از طرف دیگه برادرش اورهانه که از پدرش پیروی می کنه و به شدت مورد قبول پدرشه. این کتاب راوی غم ها و شادی های اون ها و به ویژه آیدینه که از کودکی تا میانسالی ش رو در بر می گیره. از دلایلی که کتاب رو دوست داشتم: راوی داستان تو هر فصلی عوض می شد و تحلیل مسائل از زبون چند نفر خیلی جذاب بود برام. یه دید کاملی بود به وضعیت فرهنگی و اجتماعی و تا حدودی هم اقتصادی جامعه ی رضاخانی. از طرفی کتاب یه دید روانشناسی داشت به شخصیت ها و قصه خیلی خوب نشون میده که چقدر رفتار پدر و مادر می تونه رو بچه ها تاثیر بذاره و تا آخر عمرشون هم کارهاشون از همون رفتارهای پدرو مادرشون تاثیر بگیره. اورهانی که از طرف پدرش حمایت می شد و آیدینی که محبت مادرش رو داشت و هر کدوم برای نداشتن والد دیگه شون زندگی پر از کمبودی داشتن. اورهان تا لحظات آخر عمرش هم حرف های پدرش رو تو ذهنش مرور می کرد و سخنان پدرش دلیل نفرتش نسبت به آیدین و کشتن یوسف بود. مواردی که خیلی برام جالب نبود: اول اینکه سرنوشت سورملینا در نهایت مشخص نشد و در هاله ای از ابهام باقی موند دوم اینکه داستان به ویژه اوایلش یه کم گیج کننده بود و مخاطب واقعا باید یه جاهایی رو فقط تحمل می کرد که رد شه و بعدا کم کم متوجه قضیه بشه. و سوم اینکه قضیه ی آیدا شاید می تونست بهتر بیان شه شاید می شد این فرصت رو به آیدا داد که خودش قصه شو بگه و اینکه حتی نتونست بگه چرا عاقبتش اینطور شد برام خیلی غم انگیز بود. گویندگی داستان بسیار برام جذاب بود و خوشحالم که نسخه ی صوتی رو داشتم شاید با نسخه ی متنی تا این حد از کتاب لذت نمی بردم. در نهایت باید بگم که توصیه می کنم به هیچ وجه این شاهکار ادبی رو از دست ندید. #چالش_کتابخوانی_۱۴۰۳
ꎭꀤꈤꍏ
"... روزگار آن‌وقت سرِ سازگاری داشت. پدر که بود، بیش از آن‌که فکرش را بشود کرد خوابیدن در مهتابی خانه می‌چسبید. آسمان شب هم آبی بود. می‌شد خواب‌های رنگی دید. صدای ظرف شستن مادر و آیدا تا آخرهای شب از آشپزخانه به گوش می‌رسید و آیدین آنقدر این پهلو و آن پهلو می‌شد تا همه بخوابند و او در اتاق، کتابش را باز کند و هی بخواند و بخواند. بعضی وقت‌ها فکر می‌کردم دارد ورق‌های کتاب را می‌خورد و آخر، کتاب سرش را خورد... " "... تو هم اگر بودی مادر، جانت به لب می‌رسید. پا در خانه‌ای نمی‌گذاشتی که آب حوضش سبز شده، سیخ‌های کاج کف حیاط را پوشانده، سرما پشت پنجره‌های خاک‌گرفته‌ی اتاق‌ها مانده و اجاق‌های مطبخ زیر خرت و پرت‌ها پیدا نیست. بچه‌گربه‌ای که در ناودان آن سر حیاط همراه یخ، کش آمده، دو ماه است که مدام دارد کش می‌آید. دیگر حالش نیست که بگویی یکی بی‌آید و بیندازتش پایین. هیچ‌کس حال روشن کردن بخاری‌ها را ندارد. آجرهای هفت و هشت بالای دیوارها یکی یکی می‌افتند، انگار که ساختمان سرما خورده‌باشد. کسی جارو نمی‌زند، مهمان نمی‌آید، لاله‌های مَردَنگیِ سردر خانه شکسته‌اند. اتاق‌ها بی‌اثاثیه بزرگ جلوه می‌کنند و انعکاس صدای پای آدم بر مغز چکش می‌زند. صدای نفس لَمبَر می‌خورد. حتی دیگر جرأت سرفه‌کردن هم نداری. انگار در مغز خودت می‌پیچد و می‌پیچاندت. فقط از آن‌همه هیاهو و همهمه کلاغ‌های کاج مانده‌اند که چاق‌تر و پیرتر روی شاخه‌ها جابه‌جا می‌شوند و با صدای دریده‌شان می‌گویند برف، برف... "
samane☘️
کتابی فوق‌العاده که وقتی تمومش کردم گفتم خوش‌بحال کسایی که هنوز نخوندن چون هروقت بخونن لذت میبرن برای من قسمتی جذاب بود که از ۳دیدگاه یک موضوع رو تعریف میکرد و نشون میداد که چطور یک موضوع و رنج و ظلم یک نفر( پدر ) میتونه زندگی نه فقط آیدین بلکه همه افراد رو تحت تاثیر قرار بده و اورهان رو تبدیل به قاتل کنه
کاربر 8574154
عالیه شدیدا پیشنهاد میشه👌✨️

زمان

۱۳ ساعت و ۵۲ دقیقه

حجم

۷۶۳٫۷ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۷

قابلیت انتقال

ندارد

زمان

۱۳ ساعت و ۵۲ دقیقه

حجم

۷۶۳٫۷ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۷

قابلیت انتقال

ندارد

قیمت:
۱۳۰,۰۰۰
۹۱,۰۰۰
۳۰%
تومان