دانلود و خرید کتاب جادوگرها ناپدید می‌شوند سیبل پاندر ترجمه مریم رحیمی
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب جادوگرها ناپدید می‌شوند اثر سیبل پاندر

کتاب جادوگرها ناپدید می‌شوند

معرفی کتاب جادوگرها ناپدید می‌شوند

کتاب جادوگرها ناپدید می‌شوند دومین جلد از مجموعه جادوگران شهر ریتزی است. این کتاب را سیبل پاندر نوشته است و مریم رحیمی آن را به فارسی ترجمه کرده است این مجموعه در شهر عجیب ریتزی در دنیای پری‌ها و جادوگرها زیر سینک ظرفشویی می‌گذرد.

درباره کتاب جادوگرها ناپدید می‌شوند

تیگا با سرپرست بداخلاق و بی‌ادبش زندگی می‌کند و جای شام آب پنیر می‌خورد و با کرم‌ها بازی می‌کند تا اینکه یک روز اتفاق عجیبی می‌افتد، یک خانم کوچک زیبا ناگهان ظاهر می شود و به او می‌گوید که تیگا یک جادوگر است. تیگا باورنمی‌کند، از نظر او جادوگرعا دماغ‌های زگیل دار زشت و کلاه‌های نوک تیز دارند و در هوا پرواز می‌کنند. اما فری او را با خود از لوله‌ی سینک ظرفشویی به دنای عجیبی می‌برد. دنیایی که در آن می‌تواند حقیقت جادوگرها را ببیند. در این شهر ناگهان اتفاقات عجیبی می‌افتد جادوگرها ناپدید می‌شوند و هیچ‌کس دلیلش را نمی‌داند حالا تیگا باید راه‌حلی پیدا کند.

خواندن کتاب جادوگرها ناپدید می‌شوند را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام کودکان علاقه‌مند به داستان پیشنهاد می‌کنیم

بخشی از کتاب جادوگرها ناپدید می‌شوند

وقتی کارخانهٔ پاتیل‌های دندانه‌دار بسته شد، خانم برو آن را به یک خانهٔ تابستانی بسیار بزرگ تبدیل کرد. بعد یک عدهٔ دیگر از جادوگرهای شهر ریتزی در مورد این کار او در مجلهٔ وزغ مطلبی خواندند و از خانم برو تقلید کردند و جزایر اطراف هم نوسازی شد. آب‌های تیره و تار اطراف این جزایر را تمیز کردند و بابِل بیچ که متعلق به برتا بابِل بود خیلی زود پر شد از خانه‌های ویلایی و کلوپ‌های کوچک بامزه. از جمله دو کلوپ بسیار محبوب به نام‌های "هابل هات" که بروها و سایر جادوگرهای شهر ریتزی در آن وقت می‌گذراندند و نوشکدهٔ "مشکل و مشقت" که پاتوق جادوگرهای بدجنس و خانواده‌های ساکن پرل پیک بود.

تیگا و فلوفانورا روز اول ورودشان به جزایر پاتیل دزدکی داخل نوشکدهٔ مشکل و مشقت سرک کشیده بودند و چشمشان به چند جادوگر افتاده بود که وسط اتاق با یک آهنگ بسیار شریرانه به نام "می‌خواهم عزیزانت را نفرین کنم" در حال پایکوبی بودند. آهنگ متعلق به یک گروه موسیقی عجیب و غریب به نام موش‌های نقره‌ای بود که از نظر فلوفانورا “لجن به تمام معنا” بودند. اما ظاهرا آنها گروه موسیقی مورد علاقهٔ اگی سم‌داره بودند. در عکسی که فلوفانورا از آنها به تیگا نشان داده بود، سه تا از خواننده‌های گروه دامن‌های کوتاه باله به تن داشتند و چکمه‌های مشکی و لژدار و زمخت پوشیده بودند. در ضمن، گوش‌های موشی‌شکلی از نوک کلاه‌هایشان بیرون زده بود و صورتشان را نقره‌ای کرده بودند.

کلوپ هابل هات جای بسیار بهتری بود و نوشیدنی‌های کلاترباکس سرو می‌کرد.

خانم برو دوان دوان به سمت تیگا رفت. «تیگا، سرت خوبه؟»

نظرات کاربران

Zahra
۱۳۹۹/۰۸/۰۶

بی نظیر برای همه توصیه میکنم

پری ناز
۱۳۹۹/۱۲/۰۷

کاشکی در قسمت بی نهایت بود

niki
۱۳۹۹/۰۵/۰۴

عالیه یکم معمایی آدم دلش میخواد بدونه پگی که تبدیل به عروسک شده رو چی جوری پیدا میکنن.من خودم کتاب کاغذی شو دارم و خیلی جذابه.

setayesh
۱۳۹۹/۱۱/۲۸

خیلی خوب بود من از هیچ کتابی خوشم نمیومد ولی این کتاب رو که دیدم به کتاب ها علاقه مند شدم

𝘼𝙂𝘿`𝘚𝘶𝘨𝘢
۱۳۹۹/۰۸/۰۶

خیلی جالب و قشنگ هست☺🤗😍😘❤💕

.*$Mahdi*$.
۱۳۹۹/۰۴/۲۲

به نظرم این کتاب زیاد جذاب نیست. و اصلا پیشنهاد نمی کنم.😡

بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۳٫۰ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۲۵۲ صفحه

حجم

۳٫۰ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۲۵۲ صفحه

قیمت:
۱۰۵,۰۰۰
تومان