بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب خانه خاموش | طاقچه
کتاب خانه خاموش اثر اورهان پاموک

بریده‌هایی از کتاب خانه خاموش

انتشارات:نشر ماهی
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۷از ۱۹ رأی
۳٫۷
(۱۹)
من به تو احترام می‌گذارم. به چشم یک انسان آزاد و مستقل به تو نگاه می‌کنم. من مثل دیگران نیستم که زنم را به چشم برده، همخوابه یا زن حرمسرا ببینم. تو همسر من هستی، می‌فهمی؟
134774
زندگی گشت‌وگذار با درشکه‌ای است که وقتی از آن پیاده شدی، دیگر نمی‌توانی برگردی. اما اگر کتابی در دست داشته باشی ــ حتی کتابی پیچیده و درک‌ناپذیر ــ وضع فرق می‌کند. آن‌وقت اگر دلت خواست می‌توانی پس از پایان کار برگردی اولِ کتاب و دوباره آن را بخوانی تا زندگی و هرآنچه را که نفهمیده‌ای درک کنی.
parniyan
چیزی که ما لازم داریم یک دایرة‌المعارف است. وقتی تمام علوم طبیعی و اجتماعی را بدانیم، هم خدا می‌میرد و هم... اما من دیگر به حرف‌هایت گوش نمی‌دهم. بطری سوم را که می‌نوشید، دیگر به حرف‌های افراطی‌اش توجه نمی‌کردم. بله، خدا وجود ندارد، فاطمه. فقط علم هست و بس. خدای تو مرده، زن احمق! وقتی هم که جز خودپسندی و نفرت چیزی برایش نمی‌ماند، اسیر شهوت می‌شد و می‌رفت سمت کلبهٔ ته باغ. یک خدمتکار! فکرش را نکن... اصلا فکرش را نکن... دو افلیج! به چیز دیگری فکر کن، به صبح زیبا، به باغ‌های قدیمی، به درشکه‌ها... بیا ای خواب، بیا.
134774

حجم

۳۲۷٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۳۶۰ صفحه

حجم

۳۲۷٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۳۶۰ صفحه

قیمت:
۹۰,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد