بریده‌هایی از کتاب فدک فاطمی

شیعه دادخواهی فاطمی را تا ظهور فرزندش مهدی (عج) از یاد نخواهد برد.

عمر سند را از حضرت زهرا علیهاالسلام گرفت و بر فراز منبر در مقابل دیدگان مردمی که با سکوت خود، سقیفه را همراهی می‌کردند آب دهان بر آن انداخت و آن را پاره پاره کرد. هم جسارت به پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله و هم دخترش فاطمه علیهاالسلام!

فدک غصب شد سند سوخت... فاطمه علیهاالسلام سیلی خورد... و خواستند حرمت فاطمه علیهاالسلام را با غصب فدک محو کنند، اما فدک بهانه‌ای شد برای معرفی غاصبین خلافت تا روز قیامت، و اشک و سلامی شد، که دوستان صاحب فدک، در طول تاریخ، رو به قبر گمشده‌اش بایستند و بگویند: السَّلامُ عَلَیک یا مُمتَحَنَةُ، اَیتُهَا المَظلومَةُ، المَغشومَةُ المقهورةُ المُهتَضَمَةُ الصّابِرَةُ، المَمنوعَةُ اِرثُها، المَغصوبَةُ حَقُّها

خاموش مانده‌ایم! با بغضی در گلو و شعله‌ای در دل، تا قائم آل محمد علیهم‌السلام ما را در رکابش بپذیرد، و با لهیب انتقام، آتش بر سقیفه زند. آن روز باید دنیا ببیند عدالت مهدوی برای مادر پهلو شکسته را!

«اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد»

من فاطمه‌ام!! خلیفه غاصب بر منبر نشسته بود و مستأصل! صدای بانوی بانوان فضای شهر مدینه را به سکوت واداشته بود. سقیفه جرئت تحرک نداشت؛

باید می‌گریستند مردم بی‌وفای مدینه... بر بدبختی و عاقبت سیاه خود!

کوچه برای همیشه این خاطره تلخ را ثبت کرد تا بی‌شرمی سقیفه را برای فرزندان تاریخ بازگو کند!

در اولین برخورد بعد از غصب فدک عمر نشان داد که به دنبال نابود کردن سند آن نیز هست. آنجا که به حضرت زهرا علیهاالسلام گفت: آن نوشته‌ای که می‌گفتی پدرت درباره فدک برایت نوشته بیاور! حضرت زهرا علیهاالسلام فورا سند سرزمین فدک را آورد و به ابوبکر نشان داد و فرمود: «این نوشته پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله برای من و فرزندانم است». دستخط امیرالمؤمنین علیه‌السلام، شهادت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله و ام‌ایمن، نام رسول اللّه‌ و فاطمه علیهماالسلام در آن بود. عمر سند را از حضرت زهرا علیهاالسلام گرفت و بر فراز منبر در مقابل دیدگان مردمی که با سکوت خود، سقیفه را همراهی می‌کردند آب دهان بر آن انداخت و آن را پاره پاره کرد.

شیعه دادخواهی فاطمی را تا ظهور فرزندش مهدی (عج) از یاد نخواهد برد.