این شورشها و مقاومتها برای بازگشت دولت ساسانیان نبود. برای آن بود که مردم به عربان سر فرو نیاورند و جزیهٔ سنگین را که بر آنها تحمیل می شد، نپذیرند. این پرخاشجویی با عرب نه فقط در کسانی که در شهرهای ایران مانده بودند به شدت وجود داشت در کسانی نیز که به میان اعراب و در عراق و حجاز بودند مدتها باقی بود.
mohammad alimirzaei
بیرون از مجهولان مقاومتهای مردم دلاور ایران با چنین قساوت و جنایتی درهم شکسته میشد اما این سختکشیها هرگز نمیتوانست اراده وروح آن عدهٔ معدودی را که در راه دفاع از یار و دیار خویش، خون و عمر و زندگی خود را نثار می کردند، یکسره خفه و تباه کند. از اینرو همهجا، هرجا که ممکن بود ناراضیان دربرابرفاتحان درایستادند. هر شهر که یکبار اسلام آورده بود و تسلیم شده بود وقتی ناراضیان در آن شهر، دوباره مجال سرکشی مییافتند در شکستن پیمانی که با عربان بسته بود دیگر لحظهای تردید و درنگ نمیکرد.
mohammad alimirzaei
امویان حسّاسّیت خاصی علیه ایرانیان داشتند که با سایر نژادهای غیرعرب مثلاً قبطیها نداشتند. علّت اصلی این حسّاسیّت، تمایل نسبی ایرانیان نسبت به علویین خصوصاً شخص علی (ع) بود. نقطهٔ حسّاس سیاست اموی، جنبهٔ ضد علوی آن است
Maryam
_بالخصوص ایرانی_ تبعیض قائل می شدند، سیاستشان سیاست نژادی
abes