بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب شوری در سر | طاقچه
کتاب شوری در سر اثر اورهان پاموک

بریده‌هایی از کتاب شوری در سر

انتشارات:نشر چشمه
امتیاز:
۲.۴از ۱۸ رأی
۲٫۴
(۱۸)
به‌نظر من عشق یه‌جور کوری... به‌نظر من فقط کورا می‌تونن واقعاً عاشق شن
محمدرضا
آرامش و آسایش و زیبایی زندگی فقط زمانی ملموس است که از زندگی واقعی‌اش فاصله بگیرد و در دنیای خیال غرق شود.
محمدرضا
آدم در شهر میان جمع تنهاست و چیزی که یک شهر را شهر می‌کند هم همین است که آدم می‌تواند شوری را که در سر دارد، از جمع پنهان کند.
محمدرضا
صمیمیت کاملاً با صداقت متفاوت است، می‌شد در اوج صمیمیت صادق نبود یا برعکس، این‌که درعین‌حال هم صادق باشی هم صمیمی از همه‌چیز سخت‌تر است.
mahdiye Msybi
تنها جایی را که او می‌توانست خانهٔ خودش حساب کند آلونک پشت محلهٔ کول‌تپه بود که اکنون به احتمال قوی پدرش در کنجی از آن جلو تلویزیون روشن خوابش برده بود، آلونکی که هنوز هم سندِ رسمی نداشت.
حسین احمدی
از نظر او افراط در سیاست ذاتاً ساختگی و جعلی بود.
حسین احمدی
یکی از زن‌ها حرف مولود را قطع کرد و فریاد کشید «زنده باد آتاترک.» دنبالش دیگران هم فریاد کشیدند «زنده باد آتاترک.» مولود هم همین‌طور. «ولی این‌طور که پیش می‌ره، یعنی اگه این حزب همین‌طور رأی بیاره جمهوری ما هم می‌شه مث جمهوری ایران؛ جمهوری اسلامی.»
حسین احمدی
(چهارشنبه، سی‌ام مارت ۱۹۹۴) «مردمان آسیایی... در جشن‌های عروسی‌شان، ابتدا غذا می‌خورند، بعد بُزا می‌نوشند، سپس... کتک‌کاری می‌کنند.» قهرمان عصر ما، لُرمونتوف
حسین احمدی

حجم

۸۹۷٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۷۳۵ صفحه

حجم

۸۹۷٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۷۳۵ صفحه

قیمت:
۱۶۵,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد