بریدههایی از کتاب معراج السعاده
۴٫۷
(۱۵۱)
«حضرت امیرالمؤمنین (ع) و خضر به یکدیگر رسیدند، حضرت از خضر پرسید: بهترین اعمال چیست؟ گفت: بذلِ اغنیا بر فقرا به جهت رضای خدا. حضرت فرمود: از آن بهتر، ناز و تکبّرِ فقیر است بر اغنیا، از راهِ وثوق و اعتماد به خدا. خضر گفت: این کلامی است که باید با نور بر صفحه رخسارِ حور نوشت.»
نفیسه
زنهار! ای جان برادر! که حدیثِ بیماری روح را سهل نگیری و معالجه آن را بازیچه نشماری ومفاسد اخلاق رذیله را اندک ندانی و صحّت روح را به صحّت بدن قیاس نکنی
F313
حضرت امیرالمؤمنین (ع) فرمود: «از هر که خواهی استغنا کن، تا مثل و نظیر آن باشی؛ و به هر که میخواهی احسان کن، تا بزرگ و امیر او باشی؛ و از هر که میخواهی طمع کن، تا بنده و اسیر اوباشی.»
نفیسه
هر که ساحتِ دلِ خود را از غبار عالَمِ طبیعت پاک کند و علایق و شهوات حیوانیت را اندکی از خود دور نماید و آیینه دل را از زنگ کدورات این عالَم فیالجمله جلایی دهد و گاه گاهی دَرِ دل را بر روی اغیار نابکار ببندد و با محبوب حقیقی خلوتی نماید و با حضور قلب متوجّه به عالَم انوار شود و با نیت خالص مشغول به مناجات حضرت پروردگار گردد و گاهی تفکر در عجایب مُلک و ملکوتِ پادشاهِ لایزال نماید و زمانی تأمّل در غرایبِ جمال و «جبروتِ» قادرِ ذوالجلال کند، البته برای او حالتی نورانی و «بهجتی» عقلی حاصل میشود، که به سبب آن یقین میکند که ذات او از این عالَم جسمانی نیست، بلکه از عالَم دیگراست.
S
ما آبروی فقر و قناعت نمیبَریم
با پادشه بگوی که روزی مقرّر است
چگونه چنین نباشد، و حال آنکه حق تعالی میفرماید: (وَ ما مِنْ دابَّةٍ فِی آلاَْرْضِ اِلاّ عَلَی آللهِ رِزْقُها) (یعنی:) «هیچ جانداری نیست، مگر اینکه روزی او بر خداست.» و نیز میفرماید: (وَ مَنْ یتَّقِ آللهَ یجْعَلْ لَهُ مَخْرَجآ وَ یرْزُقْهُ مِنْ حَیثُ لا یحْتَسِبُ) (یعنی:) «هر که پرهیزگاری کند، خدا او را از هر غمی راهِ نجات میبخشد، و روزیاش را میرساند، از جایی که گمان نداشته باشد.»
نفیسه
حضرت رسول (ص) روزی فرمودند که: «یک دِرْهم صدقه میتواند افضل از صدهزار دِرْهم باشد! شخصی عرض کرد: این، چگونه میشود؟ فرمود: شخصی از منافعِ مالِ خود و زیادتی آن، صدهزار دِرْهم تصدّق میکند، و مردی دو دِرْهم دارد و به غیر از این هیچ چیزِ دیگر را مالک نیست، و یکی از آن دو دِرْهم را با طیبِ نَفْس در راه خدا میدهد؛ صاحب یک دِرْهم افضل است از صاحب صدهزار دِرْهم.»
نفیسه
وقتی درویشی تنگدست به درِ خانه منعمی رفت و گفت: شنیدهام مالی در راه خدا نذر کردهای که به درویشان میدهی؛ من نیز درویشم. خواجه گفت: من نذرِ کوران کردهام. تو کور نیستی. پس گفت: ای خواجه! کورِ حقیقی منم که درگاهِ خدای کریم را گذاشته، به درِ خانه چون تو گدایی آمدهام. این را بگفت و روانه شد. خواجه متأثّر گشت و، به دنبال وی شتافت؛ هر چند کوشید که چیزی به وی دهد، قبول نکرد.
نفیسه
«زنهار! چشم نینداز به بالاتر از خود، نگاه به آن مکن؛ و به معیشت پیغمبر خدا نظر کن، که خوراک او جو بود، و شیرینی او تَمر بود، و هیزم او پوست درخت خرما، اگر به دست او میآمد.»
نفیسه
«از خدا بترس، که گویا تو او را میبینی، و اگر تو وی را نمیبینی، او تو را میبیند. و اگر چنین میدانی که او تو را نمیبیند، پس کافر هستی؛ و اگر چنین میدانی که تو را میبیند، و باز معصیت او را میکنی، پس وی در نظر تو از همه بینندگان پَستتر است»؛ زیرا اگر دیگری بر معصیت تو مطّلع شود، البته از معصیت احتراز میکنی.
طبیبی که باشد وِرا زردروی
از او داروی سرخرویی مَجوی
Moslem Shiri
حجم
۱٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۸۸۰ صفحه
حجم
۱٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۸۸۰ صفحه
قیمت:
۱۳۰,۰۰۰
تومان