بریدههایی از کتاب توتالیتاریسم
۳٫۶
(۱۳۶)
وظیفه پلیس توتالیتر کشف جنایت نیست، بلکه وظیفهاش این است که هرگاه حکومت تصمیم میگیرد که دسته و گروه معینی از جمعیت کشور را دستگیر کند، حاضر به خدمت باشد. مزیت سیاسی عمده پلیس مخفی توتالیتر، این است که تنها آنها مورد اعتماد بالاترین مرجع اقتدار رژیم هستند و میدانند که کدام خط سیاسی باید بر کشور تحمیل شود.
شاپور
ویژگیِ اصلی انسان تودهای، نه سنگدلی و نه واپسگرایی است، بلکه انزوا و نداشتن روابط اجتماعی بهنجار، ویژگی اصلی این انسان را میسازد.
The Stranger
این مسئولیت تام، مهمترین جنبه سازمانی اصل رهبری است که طبق آن، هر کارگزاری نهتنها از سوی رهبر گمارده میشود، بلکه تجسم متحرک شخص رهبر است و هر دستوری، همیشه باید از این مرجعِ پیوسته واحد و حاضر، صادر شود. این یکیشدنِ کامل رهبر با هر یک از رئیسان زیردست و انتصابیاش و این انحصار مسئولیت برای هر عملی که از سوی جنبش انجام میگیرد، یکی از آشکارترین تفاوتهای تعیینکننده میان رهبر توتالیتر و یک دیکتاتور خودکامه معمولی است. یک بیدادگر، هرگز خود را با زیردستانش یکی نمیسازد، چه رسد به اینکه مسئولیت هر یک از اعمالشان را نیز بر عهده گیرد. او میتواند از وجود زیردستانش بهعنوان سپربلا استفاده کند و برای رهایی از خشم مردم، اجازه میدهد که آنها را به باد انتقاد بگیرند، اما همیشه باید فاصلهاش را با رعایایش حفظ کند.
❤ محمد حسین ❤
توتالیتاریسم در رأس قدرت، همه استعدادهای ناب را بدون هیچ اعتنایی به هواداری آنها از جنبش، از سر کارها برمیدارد و به جای آنها عقلباختگان و بیخردانی را مینشاند که همان بیعقلی و عدم آفرینندگیشان، بهترین تضمین وفاداری آنهاست.
مجتبی
فروریختن دیوارهای حفاظت طبقاتی، اکثریت خاموشِ واقع در پشت احزاب را به توده بیسازمان و بیشکلی از افراد خشمگین مبدل ساخته بود که ویژگی مشترکی جز این دریافت مبهم نداشتند که به امیدهای واهیِ اعضای حزب نمیشد دل بست و در نتیجه، محترمترین و برجستهترین نمایندگان اجتماع، از دیدگاه آنها، احمقانی بیش نبودند و همه قدرتمندان موجود، نه تنها بسیار شریر، بلکه خرفت و نیرنگبار نیر به شمار میآمدند.
شاپور
او درست در زمانی که تنها بود از هر زمان دیگری کمتر احساس تنهایی میکرد
mahdi ph
تنها در یک رژیم توتالیتر میتوان سراسر بافت زندگی را بر وفق یک ایدئولوژی سازمان داد.
عبدالله قهری
یکی از ویژگیهای سر برکشیدن جنبش نازی در آلمان و جنبشهای کمونیستی در اروپا پس از ۱۹۳۰، این بود که آنها اعضایشان را از میان همین مردمِ آشکارا بیتفاوت پیدا میکردند، مردمی که احزاب دیگر به دلیل بیحسی یا خرفتی مفرطشان آنها را نادیده میگرفتند.
❤ محمد حسین ❤
آمادهسازی انسانها برای ایفای نقش قربانی و دژخیم، زمانی کامل میشود که مردمان تماس با همنوعانشان و نیز تماس با واقعیت پیرامونشان را از دست داده باشند، زیرا همراه با از دست دادن این تماسها، انسان استعداد کسب تجربه و اندیشه را نیز از دست میدهد. بهترین فرمانبر فرمانروای توتالیتر، یک نازی و یک کمونیست معتقد نیست، بلکه کسی هست که برای او تفاوت میان واقعیت و افسانه (یعنی همان واقعیت تجربه) و تمایز میان راست و دروغ (یعنی همان معیارهای اندیشه)، دیگر وجود نداشته باشد.
Pūyān
برخلاف همه چشمداشتها، امتیازدادنهای مهم و افزایش اعتبار بینالمللی به کشورهای توتالیتر کمک نکرد تا به جامعه ملل دوباره بپیوندند و از این شکایات دروغین خود دست کشند که سراسر جهان علیه آنها صفآرایی کردهاند. این گذشتها و نرمشها، نهتنها آنها را بازنداشتند، بلکه پیروزیهای دیپلماتیک میل توسل به ابزارهای خشونت را در آنها تشدید کردند و در همه موارد، به افزایش دشمنیشان نسبت به همه آن قدرتهایی انجامیدند که نشان میدادند خواستار سازشاند.
مجتبی
حجم
۴۱۶٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۸
تعداد صفحهها
۳۶۳ صفحه
حجم
۴۱۶٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۸
تعداد صفحهها
۳۶۳ صفحه
قیمت:
۱۸۱,۵۰۰
تومان