میفهمیدم که میشود زندگی را مبتذل بدانیم هرچند که گاهی بسیار زیبا به نظر رسیده باشد، چرا که دربارهاش بر اساس چیزی کاملاً متفاوت با خودش، بر اساس تصویرهایی که هیچ چیز از زندگی در آنها نمانده قضاوت میکنیم و در نتیجه بیارزشش میدانیم.
zbabaxni
همواره نقشی را که در ظاهر بازی میکنیم بر کاری که در باطنمان باید به آن بپردازیم مقدم میداریم
zbabaxni
همچنان یک پا بر سنگ پایینتر و یک پا بر سنگ بالاتر در حال تلوتلو باقی ماندم، هرچند که ممکن بود مایه خنده انبوه بیشمار رانندگان شوم؛ هربار که فقط بطور مادی این حرکت را تکرار میکردم، میدیدم که بینتیجه است، اما اگر موفق میشدم مهمانی خانه گرمانت را از یاد ببرم و حسی را باز بیابم که وقتی پایم را آنگونه به زمین گذاشتم به من دست داد، دوباره تصویر خیرهکننده و نامعین از ذهنم میگذشت انگار که به من گفته باشد: «مرا بگیر و نگه دار اگر توانش را داری، سعی کن معمای شادکامیای را که برایت مطرح میکنم حل کنی».
zbabaxni
ادبیات به ما میآموزد که به زندگی بیشتر ارزش بدهیم، ارزشی که خود نتوانستیم درک کنیم و تنها به یاری کتاب میفهمیم که چقدر عظیم بوده است.
zbabaxni
پیری که به هر حال نکبت بارترین حالت آدمی است
علی افشاری
آن چنان ادای احساساتیگری درمیآورد که حتی فکاهی مینمود و توی ذوق میزد.
علی افشاری