کتاب دیدار در وقت اضافه
معرفی کتاب دیدار در وقت اضافه
کتاب دیدار در وقت اضافه نوشتهٔ فرخنده حق شنو است. نشر داستان این مجموعه داستان معاصر ایرانی را روانهٔ بازار کرده است.
درباره کتاب دیدار در وقت اضافه
کتاب دیدار در وقت اضافه که یک مجموعه داستان را در بر گرفته، تازهترین اثری است که از نویسنده و منتقد سرشناس ایرانی، فرخنده حق شنو منتشر شده است. این نویسنده در ۱۴ مرداد ۱۳۳۳ در تهران به دنیا آمد. از فعالیتهای ادبی فرخنده حقشنو، کارشناسی و داوری ادبیات داستانی، همکاری با نشریات و رسانههای مختلف در زمینهٔ نقد و مقالهٔ ادبی است.
مجموعهٔ حاضر، شامل ۱۱ داستان کوتاه است که در آنها به مضامین اجتماعی پرداخته شده است. عناوین داستانها عبارتند از:
دودی/ پای سیب با دارچین زیاد/ باد شاخ و برگ درختها را به بازی گرفته بود/ آینه مادر بزرگ/ امضاء نمیکنم/ دیدار در وقت اضافه/ بکاریدش/ یک بار مرده بود/ مرد صندلی شماره دو/ بر همه چیز کتابت بود، مگر آب/ خاکستریهای محو.
میدانیم که داستان کوتاه به داستانهایی گفته میشود که کوتاهتر از داستانهای بلند باشند. داستان کوتاه دریچهای است که به روی زندگی شخصیت یا شخصیتهایی و برای مدت کوتاهی باز میشود و به خواننده امکان میدهد که از این دریچهها به اتفاقاتی که در حال وقوع هستند، نگاه کند. شخصیت در داستان کوتاه فقط خود را نشان میدهد و کمتر گسترش و تحول مییابد. گفته میشود که داستان کوتاه باید کوتاه باشد، اما این کوتاهی حد مشخص ندارد. نخستین داستانهای کوتاه اوایل قرن نوزدهم میلادی خلق شدند، اما پیش از آن نیز ردّپایی از این گونهٔ داستانی در برخی نوشتهها وجود داشته است. در اوایل قرن نوزدهم «ادگار آلن پو» در آمریکا و «نیکلای گوگول» در روسیه گونهای از روایت و داستان را بنیاد نهادند که اکنون داستان کوتاه نامیده میشود. از عناصر داستان کوتاه میتوان به موضوع، درونمایه، زمینه، طرح، شخصیت، زمان، مکان و زاویهدید اشاره کرد. تعدادی از بزرگان داستان کوتاه در جهان «آنتوان چخوف»، «نیکلای گوگول»، «ارنست همینگوی»، «خورخه لوئیس بورخس» و «جروم دیوید سالینجر» و تعدادی از بزرگان داستان کوتاه در ایران نیز «غلامحسین ساعدی»، «هوشنگ گلشیری»، «صادق چوبک»، «بهرام صادقی»، «صادق هدایت» و «سیمین دانشور» هستند.
خواندن کتاب دیدار در وقت اضافه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر ایران و قالب داستان کوتاه پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب دیدار در وقت اضافه
«خودش دعوتم کرده بود. میخواست کار تحقیقی دانشگاه را به سرانجام برسانیم. به در خانهاش که رسیدم، هرچه زنگ زدم در را باز نکرد. هیچوقت بد قولی نمیکرد. صدای زنگ را میشنیدم، خراب نبود. با اینحال با سوئیچ ماشین که دستم بود، چندینبار به در کوبیدم. باز خبری نشد. از پلهها پائین آمدم. از صاحب خانهاش که با صدای در زدن من بیرون آمده بود، سراغش را گرفتم. گفت دیده است عصر به خانه آمده، ولی ندیده بیرون رفته باشد. گفت شبها بیرون نمیرود. با هم به طبقه بالا برگشتیم و دوباره زنگ خانهاش را زدیم. باز نکرد. به گوشیاش زنگ زدیم. جواب نداد. نگران شدیم. امکان نداشت خانه باشد و در را باز نکند. صاحبخانه کلیدی یدک داشت، آن را آورد و در را باز کردیم. او همان جلوی در نشسته بود. با سری خم شده روی سینه و پتویی پیچیده به دورش. هر چه صدایش کردیم، بیدار نشد. فکر کردیم بیهوش شده است. اما بدنش یخ کرده بود. تکنسینهای اورژانس که معاینهاش کردند، گفتند چند ساعتی میشود که مرده است. من و صاحبخانهاش که این را باور نمیکردیم تا بیمارستان دعا کردیم بیهوش شده باشد. خیلی جوان بود. جوان، سالم، ورزشکار. روز قبل پای تلفن کلی با هم خندیده بودیم.»
حجم
۶۴٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۸۴ صفحه
حجم
۶۴٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۸۴ صفحه