نظرات کاربران درباره کتاب دیانه؛ جلد دوم

خیلی قشنگ بود ارزش خوندن رو داشت و اینکه اخرش بدون سانسور بود ادمو از خوندن این کناب پشیمون نمیکرد 🙂🙃

جلد اول دیانه را رایگان کنید من جلد دوم را خوانده ام جلد یک را رایگان کنید

این کتاب اصول اولیه نویسندگی رو حتی نداشت پر از سوتی های بزرگ بود مثلا تو جلد یک میگه پارسا با مادر و خواهرش پارمیس زندگی میکنه تو جلد دوم اسم خواهرش پری میشه که تو یه تصادف چند سال قبل مرده. من نمیدونم این کتاب ها ویراستار ندارن که بازبینی بشن و با این همه اشتباه برای چاپ نرن؟

دختری بیوه که مجبور بود حرف های دور و بریهش رو تحمل کنه . و در نهایت ..... اینکه نتونستم آخرش رو درست حدس بزنم برام خیلی جالب بود و به نظرم یه نکته ی قشنگ از کتاب‌های خوب . اونروز داخل تالار خودم رو جای دیانه میدیدم : نیا سمتم . رسوام نکن :) عالی بود ولی خوب سانسورش کم بود و زیر ۱۰ سال نخونن . ارزش امیدواری هایی که میداد رو داشت برای وقتم

رمان خوب و جالبی بود .اونقدر خوب که من زود زود میخوندم تا ببینم آخرش چی میشه 😄 توصیه میکنم بخونید💓

کتاب خوبیه توصیه می کنم بخونید

اگر واقعی تر نوشته شده بود؛ بهتر بود

خلیلی به نظر من باید از این جور کتاب ها زیبا بیشتر بنویسند

چرت ترین کتابی که خونده بودم البته بعد از دارالمجانین اصلا توصیه نمیکنم یهو از غرب میرفت شرق وسطش از پول زیاد زده میشد به هیچ کسی توصیه نمیکنم خودتون میدونبد ولی به نظر من اصلا طرفش نریر وقتتون تلف میشه

اصلا جالب نبود اتفاقاتی که میفتادن داخل داستان بی مزه بودن و اگر دیانه با امیریل ازدواج میکرد بهتر بود

به نظرم خیلی سطحی بود.ارزش خوندن نداشت.با احترام

واااای کتابی به این بی محتوایی نخونده بودم واقعاً وقت هدر دادم این کتاب جز ارتباط چند آدم عادی هیچ چیز دیگه ای نداره واقعاً متاسف شدم

این کتاب واقعا چرند بود حتی به درد اوقات فراغت هم نمیخوره. نویسنده هر چرتی به ذهنش رسیده اورده رو کاغذ. ولی فیلنامه خوبی برای سریال های طولانی ترکی هست😂😂😂. فقط چهار هزار بار این خانوم حموم رفتن شو تعریف کرده

یه دختر که تو سن کم ازدواج کرده و مادرش اونو تنها گذاشته بچه ای که سر یه رابطه نانشروع بوجود اومده رو بزرگ میکنه شوهرش فوت میکنه واین باعث میشه که تمام کارهای شوهرش رو به عهده بگیره دوست شوهرش که پارساعه بهش تو کارا کمک میکنه اون دیانه نقش اصلی رمان رو خیلی دوست داره اما دریغ از یه کلمه بهش از علاقه ای داره چیزی نمیگه اما سرنوشت اینطوری نمیخواد وبه کمک دوستاش و فامیلاش به پارسا میرسه و باهم زندگی خوبی و خوشیو دارن در باره نظرات دوستانم که گفتن این رمان بد بوده و غمناک باید بگم که اشتباه میکنین وقتی از داستانی خوشتون نمیاد میخونیدش اگه میبینین غمناکه ادامه ندین و بزاریدش کنار شاید کسی واقعا داستان رو دوست داشته باشه وشما با نظرتون اون رو منع کنید از خوندن ممنون واز نویسندش بسیار تشکر همچنین از طاغچه که داستانی خوبیو رایگان گذاشته لطفا داستانای رایگان رو بیشتر کنید ممنونم

متاسفانه در پردازش شخصیت کاراکتر اصلی داستان واقع بینی وجود نداست... از یه طرف منبع آرامش بودنش رو به عنوان وجه دوست داشتنی بودنش چند جا اشاره کرده، از یه طرف دیگه در قسمت های مختلفی از بی صبری و بی اختیاری احساسات دیانه گفته... هیچ وقت پیش بچش نیست و در موقعیت های مختلف شخصیتش انعطاف پیدا نمیکنه... خیلی هم اصرار دارن به اینکه بگن مرتبا میرن مهمونی و این شال از سرش نمیفته و بقیه لختی هستن...ای بابا... واسه غیر واقع بینی داستان، مثلا تو شوک هامونه تو زندان ولی هنوز داره بلبل زبونی میکنه... مگه میشه؟ یا زبون ترکی بلد نیست و نمیبینه باز داره کولی بازی درمیاره... رفتاراش قابل تصور نیست

به عنوان یه زن واقعا متاسف میشم وقتی می بینم یه زن نویسنده وقتش رو بابت نوشتن مطلبی تلف میکنه که در آن آشکارا به زن توهین میشه.توی کل این داستان من زنی رو دیدم که فقققققط بازیچه بود و دیگر هییییچ

عالی بود ،♥️♥️♥️♥️

هیچ نیازی به نوشتن جلد دوم نبود...انگار نویسنده رومجبور کرده بودن که تند تند چیزی روتعریف کنه..کلی سانسور داشت

خیلی خیلی ضعیف بود متاسفانه

جلد اولش چی