برای دسر دلم بستنی میخواهد یا کلوچه؟
i_ihash
بابا از کلمهٔ «تورم» برای توضیح اینکه چرا دیگر نان نمیخوردیم استفاده میکرد. تورم یعنی قیمت چیزی یک شبه از دو دلار میرسید به پنج دلار.
i_ihash
«ناامید نشو! با ناامیدی نمیتونیم مشکلی رو حل کنیم. همهٔ انرژیت رو جمع کن واسه پیدا کردن راهی که انجامش بدیم نه واسه نشدن.»
i_ihash
همه چیز با یک نامه شروع شد، نامهای که زندگی همهمان را برای همیشه تغییر داد.
i_ihash
یک جای کار میلنگید که من این همه داشتم و مارتین و خانوادهاش هیچ چیز نداشتند.
i_ihash
پدرم اسم نیشن را بهخاطر گاو محبوبش گذاشته بود. من خوششانس بودم: یک دانشجوی پزشکی انگلیسی من را به دنیا آورده بود که اسمش مارتین بود. اگر جمعه به دنیا میآمدی احتمالاً اسمت را میگذاشتند فرایدِی یا اگر در زمان خشکسالی به دنیا میآمدی احتمالاً اسمت را میگذاشتند دِراوت. آدمهایی را میشناسم که اسمشان دیزَستِر و ویکنِس است.
M. abolhasani
همه ایستاده بودند و بهخاطر منظرهای که فقط خدا میتوانست خلقش کند پایکوبی میکردند.
narjes30
«برای کفشهایی که فرستادید ممنونم. تکرار میکنم که حالا در جامعه مادرم را آدم حساب میکنند.»
یک مشکل لاینحل، sky
به خودم قول دادم که هیچ وقت با کسی که
سر و صورتش کثیف است، بوی بد میدهد یا فقیر است یا کفش ندارد بدرفتاری نکنم.
یک مشکل لاینحل، sky
بابا از کلمهٔ «تورم» برای توضیح اینکه چرا دیگر نان نمیخوردیم استفاده میکرد. تورم یعنی قیمت چیزی یک شبه از دو دلار میرسید به پنج دلار.
قاصدک