بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب نیما یوشیج | طاقچه
کتاب نیما یوشیج اثر نیما یوشیج

بریده‌هایی از کتاب نیما یوشیج

نویسنده:نیما یوشیج
انتشارات:طاقچه
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۵از ۲۵۳ رأی
۴٫۵
(۲۵۳)
دیدمش ، گفتم : منم نشناخت او
maryam_z
خانه ی من ،‌جنگل من ، کو، کجاست ؟.
وانیلِ تلخ
کودکی کو ! شادمانی ها چه شد ؟
چوغوروک
کو مرا یک یاوری ، کو دستگیر ؟
ارغوان:)
او نداند چیست این اوضاع شوم این مذاهب ، این سیاست ، وین رسوم او نداند هیچ وضع گفت و گو چون که حق را باشد اندر جست و جو
♡...Elahe...♡
یاد باد آن روزگار دلگشا گم شد آن ایام ، بگذشت آن زمان خود چه ماند در گذرگاه جهان ؟
تیناز
می تراود مهتاب می درخشد شب تاب نیست یکدم شکند خواب به چشم کس ولیک غم این خفته چند خواب در چشم ترم می شکند.
Ali
این چنین هرشادی و غم بگذرد جمله بگذشتند ، این هم بگذرد
کاربر ۶۸۴۲۲۷۱
دیدمش ، گفتم : منم نشناخت او
شیوا
آدمی نزدیک خود را کی شناخت دور را بشناخت ، سوی او بتاخت
_echo_

حجم

۴۹٫۵ کیلوبایت

حجم

۴۹٫۵ کیلوبایت

قیمت:
رایگان
صفحه قبل
۱
۲
...
۳۹صفحه بعد