بریده‌هایی از کتاب معامله گر منضبط (خلاصه کتاب)

اگر هدف ما از معامله کردن این است که پول بیشتری از بازار به دست بیاوریم، باید یاد بگیریم که چطور برای خودمان ارزش قائل شویم، به طوری که به این باور برسیم ما لایق چیزی که به دست می‌آوریم یا می‌خواهیم به دست بیاوریم، هستیم.

بازار هرگز سمت کسی نیست. باید بدانید که باورهای شما در مورد اشتباه کردن، ضرر، باخت و کنترل به صورت خود فرمان هستند و جدا از ضمیر خودآگاه شما عمل می‌کنند. برای درک بهتر این مطلب می‌توانید آخرین باری که فرصت داشتید تا سود خوبی از یک معامله کسب کنید اما به خاطر ترس از باخت از انجام آن معامله منصرف شدید را به یاد بیاورید.

اگر به صورت خودخواسته دنبال تغییر باورهای ذهنی خود نرویم، باعث می‌شود که همیشه در حالتی از عصبانیت و نگرانی به سر ببریم. بنابراین انتخاب با خودمان است که از قدرت شگفت‌انگیز افکارمان برای تغییر زندگی خود بهره ببریم یا همچنان سرگردان بمانیم.

برخی در مقابل یادگیری مهارت‌ها و دانش‌های جدید مقاومت می‌کنند. آنها باور دارند که آموخته‌های قبلی‌شان همواره به کارشان می‌آید. اما اینگونه نیست و دانش‌های قدیمی می‌توانند در مدت کوتاهی منسوخ شوند. اگر به روز نشوید و روی آموخته‌های قدیمی تکیه کنید، در نهایت دچار رنج و شکست خواهید شد.

تنها راهی که می‌تواند به کاهش ضررهای شما کمک کند این است که با مسائلی چون حرص، ضرر و باخت در معامله مقابله کنید.

به همین دلیل معامله‌گر موفق هرگز با «همه دارایی خود» به معامله نمی‌پردازد. آن‌ها با پولی به معامله می‌پردازند که تحمل باخت آن را دارند و وقتی شکست می‌خورند دوباره بلند می‌شوند.

بنابراین سه تصمیم ساده یعنی ورود به معامله، نگهداری و تسویه، فرآیندهایی همیشگی هستند.